گنجور

شمارهٔ ۳۰۶

دل به چنگ غمت آهنگ سرودی نکند
که روان بر رخم از هر مژده رودی نکند
شکل محرابی نعل سم رخش تو به راه
هیچ دلداده نبیند که سجودی نکند
چون مرا سوختی از غم مکن اندیشه ز آه
کم فتد شعله به خاشاک که دودی نکند
دهنت را که خرد جوهر فردش خواند
جز به منطق لبت اثبات وجودی نکند
بایدت پیرهن از رشته جانها که تنت
صبر بر زحمت هر تاری و پودی نکند
چند گویی که حذر کن ز رقیبان حسود
آنچه با من تو کنی هیچ حسودی نکند
قدر جامی که به جان مهر تو ورزد بشناس
پیش ازان روز که بشناسی و سودی نکند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل به چنگ غمت آهنگ سرودی نکند
که روان بر رخم از هر مژده رودی نکند
هوش مصنوعی: دل من نمی‌تواند به آهنگ شادی و سرور پاسخ دهد، زیرا از هر نقل خوشی و بشارتی که به من برسد، به خاطر غم تو نمی‌توانم خوشحال شوم.
شکل محرابی نعل سم رخش تو به راه
هیچ دلداده نبیند که سجودی نکند
هوش مصنوعی: نعل سم اسب تو مانند محراب است و هیچ دلداده‌ای نمی‌تواند آن را ببیند و سجده نکند.
چون مرا سوختی از غم مکن اندیشه ز آه
کم فتد شعله به خاشاک که دودی نکند
هوش مصنوعی: وقتی که از درد و غم من می‌سوزی، برای من فکر نکن که آه کشیدن من شعله آتش را کم کند؛ چون آتش به خاشاک هم می‌چسبد و دود نمی‌کند.
دهنت را که خرد جوهر فردش خواند
جز به منطق لبت اثبات وجودی نکند
هوش مصنوعی: اگر به زبان خودت بخواهی بگویی، این جمله می‌گوید: اگر در دلت چیزی به جز حقیقت نباشد، تنها با منطق و کلامت، وجود خود را ثابت می‌کنی.
بایدت پیرهن از رشته جانها که تنت
صبر بر زحمت هر تاری و پودی نکند
هوش مصنوعی: باید به خودت اجازه بدهی که با مشکلات و دشواری‌ها روبرو شوی، زیرا تنها در این صورت می‌توانی به بهترین شکل ممکن از زندگی لذت ببری و با چالش‌ها سازگار شوی.
چند گویی که حذر کن ز رقیبان حسود
آنچه با من تو کنی هیچ حسودی نکند
هوش مصنوعی: هرچه می‌خواهی به من بگویی که از دشمنان حسود دوری کن، بدان که هیچ‌کسی مثل تو با من رفتار نمی‌کند و حسودی نمی‌کند.
قدر جامی که به جان مهر تو ورزد بشناس
پیش ازان روز که بشناسی و سودی نکند
هوش مصنوعی: باید ارزش لحظاتی را که به خاطر عشق تو سپری می‌شود بشناسی، قبل از اینکه زمانی برسد که آن لحظات را بشناسی و دیگر فایده‌ای نداشته باشد.