شمارهٔ ۳۰۳
حادی که بهر ناقه سلمی حدا کند
باید ز شرح فاقه ما ابتدا کند
دانی به راه بادیه بانگ درای چیست
گم گشتگان قافله جو را ندا کند
با نسخه طبیب چه کار آن مریض را
کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
آن را رسد ز پیر مغان خلعت قبول
کز رد شیخ شهر طراز ردا کند
صاحبدلی کجاست که بر رغم زاهدان
میخانه ای به نیت رندان بنا کند
دل یافت نقد وصل چو جان دارد و غم خرید
تاجر همیشه سود ز بیع و شرا کند
جامی چو نیست کار تو غیر از جفاکشی
باری جفای آن که کشیدن کرا کند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حادی که بهر ناقه سلمی حدا کند
باید ز شرح فاقه ما ابتدا کند
هوش مصنوعی: راهنما یا هدایتگری که میخواهد داستان ناقه سلمی را بگوید، باید از مشکلات و کمبودهای ما شروع کند.
دانی به راه بادیه بانگ درای چیست
گم گشتگان قافله جو را ندا کند
هوش مصنوعی: آیا میدانی صدایی که در بیابان به گوش میرسد چیست؟ آن صدا، صدای راهنمای گمشدگان قافله است که آنها را میخواند و به آنها کمک میکند.
با نسخه طبیب چه کار آن مریض را
کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
هوش مصنوعی: مریضی که از غم و درد رنج میبرد و دردش به چشمش سرایت کرده، چه فایدهای از نسخهای که طبیب برایش مینویسد دارد؟ او به قدری درگیر مشکلات است که نمیتواند به درمان فکر کند.
آن را رسد ز پیر مغان خلعت قبول
کز رد شیخ شهر طراز ردا کند
هوش مصنوعی: آنچه از پیر مغان به من میرسد، نعمت و لباس پذیرش است، زیرا از رد شدن از سوی شیخ شهر، میتوانم ردا و مقام خود را به دست بیاورم.
صاحبدلی کجاست که بر رغم زاهدان
میخانه ای به نیت رندان بنا کند
هوش مصنوعی: کسی که دل پاک و فرهیختهای دارد، کجاست که بر خلاف راه زاهدان و رستگاران، محلی برای خوشگذرانی و دوری از دنیا برای جوانمردان بسازد؟
دل یافت نقد وصل چو جان دارد و غم خرید
تاجر همیشه سود ز بیع و شرا کند
هوش مصنوعی: دل در پی وصال محبوب مانند جان است و تاجری که غم را برگزیده، همیشه از خرید و فروش بهرهمند میشود.
جامی چو نیست کار تو غیر از جفاکشی
باری جفای آن که کشیدن کرا کند
هوش مصنوعی: اگر کاری در زندگی جز تحمل رنج و سختی از کسی نداری، پس چه کسی میتواند درد و رنج آن را به دوش بکشد؟