شمارهٔ ۲۹۸
هر شبی آهم حریم سدره را روشن کند
شاخ طوبی را درخت وادی ایمن کند
شد پریشان کار من از فکر آن نامهربان
مهربانی کو که اکنون فکر کار من کند
شد تنش ز آسیب تار و پود پیراهن فگار
کاش کز گلبرگ تر ترتیب پیراهن کند
دل که از غم سوخت هم در آتش غم سر نهد
گلخنی بستر هم از خاکستر گلخن کند
گر نخواهد سختی حال گرفتاران خدای
نیکوان را تن چرا از سیم و دل ز آهن کند
گر برد بویی ز ذوق خاکسارانت ملک
ز آسمان آید فرو خاک درت مسکن کند
بر رخ جامی بود بی رویت از دوزخ دری
گر ز روضه خازن اندر قبر او روزن کند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر شبی آهم حریم سدره را روشن کند
شاخ طوبی را درخت وادی ایمن کند
هوش مصنوعی: هر شب، نالههایم روشنایی بخش درخت سدره میشود و شاخهای درخت طوبی را در وادی ایمن سرزندگی میبخشد.
شد پریشان کار من از فکر آن نامهربان
مهربانی کو که اکنون فکر کار من کند
هوش مصنوعی: من به خاطر فکر آن بیرحم که زمانی مهربان بود، اکنون دچار سردرگمی شدهام و در آرزوی کسی هستم که به حال و روز من بیندیشد.
شد تنش ز آسیب تار و پود پیراهن فگار
کاش کز گلبرگ تر ترتیب پیراهن کند
هوش مصنوعی: او با آسیبهای ناشی از پیراهن چاکچاکش رنجیده است و کاش که از لطافت گلبرگهای تازه، پیراهنی بینقص و زیبا برای خود بسازد.
دل که از غم سوخت هم در آتش غم سر نهد
گلخنی بستر هم از خاکستر گلخن کند
هوش مصنوعی: دل که از غم میسوزد، در آتش درد خود آرام میگیرد و در حالی که گلخن مایهٔ آرامش است، از خاکستر او نیز بهره میبرد.
گر نخواهد سختی حال گرفتاران خدای
نیکوان را تن چرا از سیم و دل ز آهن کند
هوش مصنوعی: اگر خداوند خوبان نخواهد که حال گرفتاران سخت باشد، پس چرا او انسان را از چیزهایی نرم مانند نقره و با روحی سخت مانند آهن خلق کرده است؟
گر برد بویی ز ذوق خاکسارانت ملک
ز آسمان آید فرو خاک درت مسکن کند
هوش مصنوعی: اگر بویی از شوق و محبت خاکساران تو بگیرد، ملک و نعمت از آسمان به زمین میآید و در جایی نزدیک به تو سکونت میکند.
بر رخ جامی بود بی رویت از دوزخ دری
گر ز روضه خازن اندر قبر او روزن کند
هوش مصنوعی: اگر در بهشت خزان با چهرهات خللی بر جمال جام داشته باشد، در آن صورت، اگر در قبر تو روزنهای باز کند، به درد دوزخ گرفتار خواهی شد.