شمارهٔ ۲۹۴
پیش ازان روز که این طاق مقرنس کردند
قبله ام زان خم ابروی مقوس کردند
رخت آن مشعل نور است که اندر شب طور
روشن از آتش وادی مقدس کردند
درد نوشان لبت خرقه پشمینه به دوش
بس تعظم که بر این طارم اطلس کردند
پیش ازین شیوه چشمان تو خونریزی بود
دور ما آمد ازان شیوه چرا بس کردند
فیض عامش نگر ای شاهد گل خرده مگیر
که درین باغ چرا پرورش خس کردند
زاهدا چاک مکن خرقه که مستم ز غمش
زانکه این جامه نه بر قامت هر کس کردند
جامی از دامن آن گرمروان دست مدار
که به هر مرحله صد قافله واپس کردند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش ازان روز که این طاق مقرنس کردند
قبله ام زان خم ابروی مقوس کردند
هوش مصنوعی: قبل از اینکه این طاق زیبا و منحنی را بسازند، من به خاطر آن خمیدگی ابروی دلربا در آغاز، هدف و مقصودم را مشخص کردم.
رخت آن مشعل نور است که اندر شب طور
روشن از آتش وادی مقدس کردند
هوش مصنوعی: لباس تو مانند مشعلی از نور است که در شب تاریک کوه طور، با آتش سرزمین مقدس روشنایی بخشیده است.
درد نوشان لبت خرقه پشمینه به دوش
بس تعظم که بر این طارم اطلس کردند
هوش مصنوعی: درد نوشیدن از لبان تو، باعث شده که لباس پشمی به تن کنم. چه بسیار بزرگمنشی که بر این عرش فرشی از ابریشم افکندهاند.
پیش ازین شیوه چشمان تو خونریزی بود
دور ما آمد ازان شیوه چرا بس کردند
هوش مصنوعی: چشمهای تو پیش از این به نوعی به خونریزی میانداختند، اما حالا که دور ما جمع شدهاید، چرا آن روش را کنار گذاشتید؟
فیض عامش نگر ای شاهد گل خرده مگیر
که درین باغ چرا پرورش خس کردند
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و نعمتهای بیکران الهی را در نظر بگیریم و نباید در کوچکترین مسائل و نواقص متمرکز شویم؛ زیرا در این دنیای پربار، برخی چیزها ممکن است به خوبی پرورش نیابند.
زاهدا چاک مکن خرقه که مستم ز غمش
زانکه این جامه نه بر قامت هر کس کردند
هوش مصنوعی: ای زاهد، گریبان خود را نچین که من از عشق او مست و دیوانهام، زیرا این لباس مخصوص هر کسی نیست.
جامی از دامن آن گرمروان دست مدار
که به هر مرحله صد قافله واپس کردند
هوش مصنوعی: دستت را از دامن آن محبوب گرم و پرشور دراز کن، چراکه در هر مرحلهای صدها کاروان را به عقب برگرداندند.