شمارهٔ ۲۹۳
پیش تو جا نمی توانم کرد
وز تو خو وا نمی توانم کرد
می توانم ز خویش قطع امید
وز تو قطعا نمی توانم کرد
بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
گفتم اما نمی توانم کرد
خود کرم کن به بوسه موعود
که تقاضا نمی توانم کرد
سوختم ز آتش نهان و هنوز
آشکارا نمی توانم کرد
سرو خواندم قد تو را وز شوم
سر به بالا نمی توانم کرد
جامی از من شکیب و صبر مجوی
که من اینها نمی توانم کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش تو جا نمی توانم کرد
وز تو خو وا نمی توانم کرد
هوش مصنوعی: نمیتوانم در حضورت احساس امنیت کنم و بدون تو نیز نمیتوانم آرامش داشته باشم.
می توانم ز خویش قطع امید
وز تو قطعا نمی توانم کرد
هوش مصنوعی: میتوانم از خودم ناامید شوم، اما از تو هرگز نمیتوانم ناامید شوم.
بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
گفتم اما نمی توانم کرد
هوش مصنوعی: بدون تو، به خودم گفتم که صبوری کنم، اما واقعاً نمیتوانم.
خود کرم کن به بوسه موعود
که تقاضا نمی توانم کرد
هوش مصنوعی: به خودت لطف کن و با بوسهای که وعدهاش را دادهای، من را دلگرم کن، زیرا من قدرت درخواست کردن را ندارم.
سوختم ز آتش نهان و هنوز
آشکارا نمی توانم کرد
هوش مصنوعی: من در دل خود دچار آتش عشق شدهام، اما هنوز نمیتوانم این احساس را به دیگران نشان دهم.
سرو خواندم قد تو را وز شوم
سر به بالا نمی توانم کرد
هوش مصنوعی: قد تو را به زیبایی سرو میخوانم، اما از روی غم نمیتوانم سرم را بلند کنم.
جامی از من شکیب و صبر مجوی
که من اینها نمی توانم کرد
هوش مصنوعی: از من انتظار صبر و تحمل نداشته باش، چون من نمیتوانم این ویژگیها را در خودم ایجاد کنم.