گنجور

شمارهٔ ۲۹۱

دلم میل یکی سرو سهی کرد
که در وصفش عبارت کوتهی کرد
اگر چه بی رهی کردن ز حد برد
بحمدالله که تنها با رهی کرد
دل من زان دهان رو در عدم داشت
چو جان دانست عزم همرهی کرد
صراحی با وجود لعلش از می
دلی پر داشت از ساغر تهی کرد
حریم آستانش دید زاهد
هوای خلد کرد و ابلهی کرد
دلم خوش بود با بیماری خویش
ازان سیب ذقن میل بهی کرد
به صحرای عدم زد خیمه جامی
چو سودای بتان خرگهی کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم میل یکی سرو سهی کرد
که در وصفش عبارت کوتهی کرد
هوش مصنوعی: دل من دلتنگ دیدن یک سرو زیبا شده است، به طوری که در توصیف او کلمات کم می‌آورم.
اگر چه بی رهی کردن ز حد برد
بحمدالله که تنها با رهی کرد
هوش مصنوعی: اگرچه مسیر زندگی بدون راهنما سخت و دشوار است، اما خوشبختانه با وجود راهنما، می‌توان به هدف رسید و از مشکلات عبور کرد.
دل من زان دهان رو در عدم داشت
چو جان دانست عزم همرهی کرد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آن لب‌ها به عدم (نیستی) رفت، اما وقتی جان فهمید که می‌خواهد همراهی کند، تصمیم به همراهی گرفت.
صراحی با وجود لعلش از می
دلی پر داشت از ساغر تهی کرد
هوش مصنوعی: شراب به یاد لعل‌های دل‌انگیز صراحی، پر از عشق و احساس است، اما در عین حال ساغر را خالی کرده است.
حریم آستانش دید زاهد
هوای خلد کرد و ابلهی کرد
هوش مصنوعی: زاهد وقتی به حریم حرم او نگریست، به اشتباه آرزوی بهشت را در دل گرفت و دچار ساده‌لوحی شد.
دلم خوش بود با بیماری خویش
ازان سیب ذقن میل بهی کرد
هوش مصنوعی: دل من با بیماری خودم خوش بود، چون به دلیل آن، می‌توانستم به سیب روی لبم علاقه‌مند شوم.
به صحرای عدم زد خیمه جامی
چو سودای بتان خرگهی کرد
هوش مصنوعی: در دل بی‌کرانه هیچ، جامی به مانند آرزوی معشوقان، کمپی را برپا کرد.