شمارهٔ ۲۷۸
چو ترک سرخوشم از خواب ناز برخیزد
هزار فتنه ز هر گوشه ای برانگیزد
به خون غیر دریغ است تیغش آلوده
مباد آنکه به جز خون عاشقان ریزد
میان صیدگهش زارم اوفتاده مگر
طفیل صید به فتراک خویشم آویزد
چنین که بخت بد و یار نیک خصم منند
ز چنگ غصه دل من چگونه بگریزد
گهی که یار دهد کام بخت نگذارد
گهی که بخت شود رام یار بستیزد
فلک ز جام طرب جرعه ای به من ندهد
که از نخست به زهر غمش نیامیزد
اگر چه دعوی تقوی همی کند جامی
به دور لعل تو مشکل ز باده پرهیزد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو ترک سرخوشم از خواب ناز برخیزد
هزار فتنه ز هر گوشه ای برانگیزد
هوش مصنوعی: وقتی که من از خواب شیرین و آرام بیدار میشوم، هزاران مشکل و چالش از هر طرف سر بر میآورد.
به خون غیر دریغ است تیغش آلوده
مباد آنکه به جز خون عاشقان ریزد
هوش مصنوعی: هرگز نمیخواهم که تیغ او به خون غیر از عاشقان آلوده شود، زیرا خون عاشقان باید همچنان محفوظ بماند.
میان صیدگهش زارم اوفتاده مگر
طفیل صید به فتراک خویشم آویزد
هوش مصنوعی: من در دام او گرفتار شدهام و تنها امیدم این است که شاید به وسیلهی شکار او به نوعی از این وضعیت رها شوم.
چنین که بخت بد و یار نیک خصم منند
ز چنگ غصه دل من چگونه بگریزد
هوش مصنوعی: اگر بخت من بد باشد و یارم نیک، مانند دشمنانی هستند که مانع آرامشم میشوند. حالا چگونه میتوانم از غم و اندوه کنار بکشم؟
گهی که یار دهد کام بخت نگذارد
گهی که بخت شود رام یار بستیزد
هوش مصنوعی: زمانی که معشوق خوشی و سعادت را به ما میدهد، بخت ما اجازه نمیدهد که از آن لذت ببریم، و گاهی که بخت یار میشود، معشوق ما را دچار مشکل میکند.
فلک ز جام طرب جرعه ای به من ندهد
که از نخست به زهر غمش نیامیزد
هوش مصنوعی: هیچ چیز از شادی و لذت به من نخواهد رسید، زیرا از ابتدا درد و غم او با هر خوشی و شادی ای که تجربه کنم، همراه خواهد بود.
اگر چه دعوی تقوی همی کند جامی
به دور لعل تو مشکل ز باده پرهیزد
هوش مصنوعی: اگرچه کسی ادعای پرهیزکاری و تقوا میکند، اما جامی که پر از شراب توست او را به سختی از نوشیدن دور میکند.