شمارهٔ ۲۷۷
چنین کان ترک عاشقکش به حسن خویش مینازد
سزد کز غایت حشمت به حال من نپردازد
به راهش خاکم ای دیده بزن بر آتشم آبی
که ترسم توسنش را ز آتش دل نعل بگدازد
عجب تند است رخش او که گردش درنمییابد
دلم هر چند از پی مرکب اندیشه میتازد
همه خوبان به چوگان باختن یارب چرا هرگز
نمی آید برون ماه من و چوگان نمی بازد
ز جام نیستی ریز ای اجل یک جرعه در کامم
که بیماران هجران را جز این شربت نمی سازد
ره و رفتار اگر این ست و لطف قد و بالا این
نشاید سرو را دیگر که در بستان سرافرازد
کیم من جامیا کو آشکارم پیش خود خواند
نهانی یک نظر ای کاشکی سوی من اندازد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنین کان ترک عاشقکش به حسن خویش مینازد
سزد کز غایت حشمت به حال من نپردازد
هوش مصنوعی: به این معناست که این دختر زیبا، با زیباییهای خود به خود میبالد، و این طبیعی است که از روی شکوه و جلالش به حال من توجهی نکند.
به راهش خاکم ای دیده بزن بر آتشم آبی
که ترسم توسنش را ز آتش دل نعل بگدازد
هوش مصنوعی: ای چشمان من، به خاطر او که هستیام را قربانی کردهام، بر آتش جانم آبی بریز. میترسم که اسبش در اثر آتش دل، نعلش بسوزد و آسیب ببیند.
عجب تند است رخش او که گردش درنمییابد
دلم هر چند از پی مرکب اندیشه میتازد
هوش مصنوعی: عجب اسب او چقدر تند و تیز است که دلم نتوانسته به گرد او برسد، هرچند که با فکر و اندیشهام به دنبال او میدوم.
همه خوبان به چوگان باختن یارب چرا هرگز
نمی آید برون ماه من و چوگان نمی بازد
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که در میان همه خوبان و خوشان، چرا محبوب او هرگز از او دور نمیشود یا به او توجهی نمیکند. این احساس ناامیدی از عدم وجود محبوبش را نشان میدهد که گویی او در رقابت برای جلب نظر آن شخص مقبول عمل نمیکند.
ز جام نیستی ریز ای اجل یک جرعه در کامم
که بیماران هجران را جز این شربت نمی سازد
هوش مصنوعی: ای اجل، از جام نیستی بر من بریز یک جرعه تا بچشم، چون بیماران هجران را جز این نوشیدنی تسکین نمیدهد.
ره و رفتار اگر این ست و لطف قد و بالا این
نشاید سرو را دیگر که در بستان سرافرازد
هوش مصنوعی: اگر رفتار و راه و روش کسی اینگونه باشد و لطف او در قامت و زیبایی نیز اینچنین باشد، دیگر چه نیازی به سروی است که در باغ سر به افرازد.
کیم من جامیا کو آشکارم پیش خود خواند
نهانی یک نظر ای کاشکی سوی من اندازد
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که به وضوح در پیش خودم دیده میشوم، اما کسی به طور پنهانی مرا میخواند. ای کاش یک نگاهی به من بیندازد.