شمارهٔ ۲۷۵
وصلت نیافت دل به خیال تو جان سپرد
جویای آب تشنه لب اندر سراب مرد
یاری که پاک کرد به دامن رخم ز اشک
خون جگر چکید چو دامان خود فشرد
لاغر شدم چنان که چو چنگ از برون پوست
بر تن رگی که هست مرا می توان شمرد
عاشق نهاده جان به کف آمد به پیش تو
درویش خدمتی که توانست پیش برد
می چون خورم که دوش چو ساقی به دست من
دور از لب تو جام می لاله گون سپرد
گه جام همچو می ز دل گرم من گداخت
گه می چو جام از نفس سرد من فسرد
جامی که کند سینه به ناخن سبب چه بود
حرفی که جز وفای تو از دل همی سترد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وصلت نیافت دل به خیال تو جان سپرد
جویای آب تشنه لب اندر سراب مرد
هوش مصنوعی: دل به وصل تو نرسید و جان خود را فدای تو کرد، مثل تشنهای که به دنبال آب باشد اما فقط سرابی ببیند.
یاری که پاک کرد به دامن رخم ز اشک
خون جگر چکید چو دامان خود فشرد
هوش مصنوعی: دوستی که اشکهای خونین دل مرا از دامنش پاک کرد، هنگامی که دامنش را به خود نزدیک کرد، این اشکها به رویش چکید.
لاغر شدم چنان که چو چنگ از برون پوست
بر تن رگی که هست مرا می توان شمرد
هوش مصنوعی: من به قدری لاغر شدم که مانند سازی با پوست نازک، میتوان رگهایم را از زیر پوست مشاهده کرد.
عاشق نهاده جان به کف آمد به پیش تو
درویش خدمتی که توانست پیش برد
هوش مصنوعی: عاشق جان خود را در دستانش قرار داده و به خاطر تو، با تمام وجود و فقرش، خدمتگزاری کرده است.
می چون خورم که دوش چو ساقی به دست من
دور از لب تو جام می لاله گون سپرد
هوش مصنوعی: مینوشم و از دیروز که ساقی جام میلالهگون را دور از لب تو به دست من داد، لذت میبرم.
گه جام همچو می ز دل گرم من گداخت
گه می چو جام از نفس سرد من فسرد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، شراب مانند یک جام از دل گرم من به جوش میآید و گاهی نیز شراب مثل جامی از نفس سرد من میسوزد و از بین میرود.
جامی که کند سینه به ناخن سبب چه بود
حرفی که جز وفای تو از دل همی سترد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آنجامی که بر اثر ناخن به سینه آسیب میزند، نشانهای از چه موضوعی است؟ این نشاندهنده این است که فقط وفای تو از دل میتواند فراموش شود.