گنجور

شمارهٔ ۲۷۰

حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدید
حلقه بندگی عشق تو در گوش کشید
حلقه گوش تو را تا شده ام حلقه به گوش
حلقه سان کار مرا پا و سری نیست پدید
گوشت ای سیمبر از حلقه زر گشت گران
جای آن دارد اگر ناله ما را نشنید
ماند در حلقه گوش تو گرفتار دلم
گرچه بسیار ازان راه برون شد طلبید
زر شد از حلقه گوش تو مرا چهره ولی
نتوان گوهر وصل تو بدین وجه خرید
هر کجا حلقه زدند اهل ملاحت چو دلم
حلقه گوش تو را دید ازان حلقه رمید
گوش کن گوش که از بار غم فرقت تو
حلقه شد قامت جامی و به گوشت نرسید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدید
حلقه بندگی عشق تو در گوش کشید
هوش مصنوعی: هر کس که به زیبایی گوش تو توجه کند، در واقع نشان از بندگی و عشق تو را در دلش حس می‌کند.
حلقه گوش تو را تا شده ام حلقه به گوش
حلقه سان کار مرا پا و سری نیست پدید
هوش مصنوعی: من گوشواره‌ات را به گردن خود انداخته‌ام، اما کار من بدون پا و سر است و واضح نیست.
گوشت ای سیمبر از حلقه زر گشت گران
جای آن دارد اگر ناله ما را نشنید
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا، تو که از حلقه زر وزین به نظر می‌رسی، اگر ما ناله و غم قلبی‌مان را نشنوی، جای تو چه سنگین و گران خواهد بود.
ماند در حلقه گوش تو گرفتار دلم
گرچه بسیار ازان راه برون شد طلبید
هوش مصنوعی: دل من در دایره گوش تو اسیر مانده است، هرچند که بسیار تلاش کرده‌ام تا از آن مسیر بیرون بیایم.
زر شد از حلقه گوش تو مرا چهره ولی
نتوان گوهر وصل تو بدین وجه خرید
هوش مصنوعی: از گوش تو طلا به گوش کردم، اما نتوانستم محبت و وصل تو را به این شکل به دست آورم.
هر کجا حلقه زدند اهل ملاحت چو دلم
حلقه گوش تو را دید ازان حلقه رمید
هوش مصنوعی: هر جا که کسانی که به خوش‌گذرانی و لذت زندگی مشغولند دور هم جمع شدند، وقتی که دلم حلقه گوش تو را دید، از آن جمع و خوشی‌ها فرار کرد.
گوش کن گوش که از بار غم فرقت تو
حلقه شد قامت جامی و به گوشت نرسید
هوش مصنوعی: به خاطر غم جدایی تو، جام شراب به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و دچار تغییراتی شده است، اما صدای آن به تو نمی‌رسد.