گنجور

شمارهٔ ۲۶۲

شد به نقش هستی خود بند شیخ خودپسند
ماند محروم از تماشای جمال نقشبند
کور شو گو دیده خودبین که بهر آن جمال
چرخ مجمر آفتاب اخگر بود انجم سپند
کی کند باور که نوشیده ست خضر آب حیات
مرده ای کز مشرب مردان نباشد بهره مند
اهل دل آیینه اند ای شکل نامطبوع خویش
دیده در آیینه طعن و لعن بر آیینه چند
آن که تف بر آینه افکند چون در آینه
دید روی زشت خود تف هم به روی خود فکند
پست همت را ز بالا واردی ناید فرو
گر شکافد سقف مسجد را به اوراد بلند
خواجه صفرایی ست زان رو تلخکام و خشک لب
مانده آب شور جویان بر لب دریای قند
شانه کاری را شمارد از محاسن شیخ شهر
جای آن دارد که گردد پیش رندان ریشخند
دست بگسل جامیا از رشته تسبیح زرق
زانکه نتوان صید مقصودی گرفتن زین کمند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد به نقش هستی خود بند شیخ خودپسند
ماند محروم از تماشای جمال نقشبند
هوش مصنوعی: درباره این بیت می‌توان گفت که فردی که به خود بزرگ بینی مشغول است، به خاطر وابستگی به تصویر خود، از زیبایی واقعی و عمیق زندگی، که نماد نقشبند است، محروم می‌ماند. او درگیر ظواهر و خودخواهی‌اش شده و نمی‌تواند به حقیقت و زیبایی‌های اطرافش توجه کند.
کور شو گو دیده خودبین که بهر آن جمال
چرخ مجمر آفتاب اخگر بود انجم سپند
هوش مصنوعی: این بیت به ما می‌گوید که باید از خودبینی و خودمحوری دور شویم تا بهتر بتوانیم زیبایی‌های جهان را درک کنیم. زیبایی و جاذبه‌های آسمان، مانند ستاره‌های درخشان که به خاطر نور خورشید به وجود می‌آیند، ما را به حیرت می‌اندازند. اگر از دیدگاه محدود خود فاصله بگیریم، می‌توانیم حقیقت و زیبایی‌های بزرگ‌تر را ببینیم.
کی کند باور که نوشیده ست خضر آب حیات
مرده ای کز مشرب مردان نباشد بهره مند
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند باور کند که مرده‌ای که از مشرب مردان بهره‌مند نیست، آب حیات را از خضر نوشیده است؟
اهل دل آیینه اند ای شکل نامطبوع خویش
دیده در آیینه طعن و لعن بر آیینه چند
هوش مصنوعی: آدم‌های خوب و با دل، مانند آیینه‌ای هستند که خودشان را در آن می‌بینند. اگر شکل ناخوشایند خود را در این آیینه مشاهده می‌کنند، به جای اینکه آیینه را سرزنش کنند، باید به خودشان نگاه کنند و ضعف‌هایشان را بشناسند.
آن که تف بر آینه افکند چون در آینه
دید روی زشت خود تف هم به روی خود فکند
هوش مصنوعی: کسی که به آینه نگاه کرده و چهره زشت خود را می‌بیند، به جای قبول واقعیت، بر آینه تف می‌اندازد و در واقع رفتار زشتی را نسبت به خود نشان می‌دهد.
پست همت را ز بالا واردی ناید فرو
گر شکافد سقف مسجد را به اوراد بلند
هوش مصنوعی: اگر کسی همت و اراده‌ی بالا نداشته باشد، نمی‌تواند به جاهای بلند و مرتفع برسد. حتی اگر سقف مسجد هم بشکافد و فضایی باز شود، باز هم با همت پایین به جایی نخواهد رسید.
خواجه صفرایی ست زان رو تلخکام و خشک لب
مانده آب شور جویان بر لب دریای قند
هوش مصنوعی: آدمی که به سبب دشواری‌ها و تلخی‌های زندگی، دلی حزین و زبانی خشک دارد، همچون کسی است که به دریای شیرینی دسترسی دارد، اما طعم شور آب‌های دیگر را به یاد می‌آورد.
شانه کاری را شمارد از محاسن شیخ شهر
جای آن دارد که گردد پیش رندان ریشخند
هوش مصنوعی: شایسته است که کسی که کار شانه کردن را انجام می‌دهد، خود را از ویژگی‌های خوب شیخ شهر ببیند و در برابر رندها به سخره گرفته نشود.
دست بگسل جامیا از رشته تسبیح زرق
زانکه نتوان صید مقصودی گرفتن زین کمند
هوش مصنوعی: دست خود را از زنجیر تسبیح رها کن، زیرا نمی‌توانی هدف مطلوبی را با این دام بی‌فایده به دست آوری.