شمارهٔ ۲۶۰
ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ
در کام جام بی لب لعلت شراب تلخ
زان دم که دهر زهر فراق توام چشاند
شد در مذاق عیش مرا خورد و خواب تلخ
از دل که سوخت ز آتش غم چاشنی مگیر
ترسم که آیدت به دهان این کباب تلخ
شیرین مکن به نقل دهانم چو می دهی
کز دست چون تویی نبود زهر ناب تلخ
کردم سؤال بوسه به شیرینی از لبت
نبود طریق لطف که گویی جواب تلخ
رویت گل است و گریه تلخم ازو گلاب
هرگز گلی نداد بدینسان گلاب تلخ
می باید از عتاب تو جامی حلاوتی
آری نیاید از لب شیرین عتاب تلخ
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ
در کام جام بی لب لعلت شراب تلخ
هوش مصنوعی: ای تو که لب نداری، من همچون قند شیرین در دهان تلخ تو هستم. در این جام که لب ندارد، شراب تلخ وجود تو همچون لعل سرخ است.
زان دم که دهر زهر فراق توام چشاند
شد در مذاق عیش مرا خورد و خواب تلخ
هوش مصنوعی: از زمانی که روزگار من را در فراق تو آزرده خاطر کرده، لذت زندگی و خواب خوش را از من گرفته و فقط تلخی را باقی گذاشته است.
از دل که سوخت ز آتش غم چاشنی مگیر
ترسم که آیدت به دهان این کباب تلخ
هوش مصنوعی: اگر از دل سوخته من خبری بگیری و غم را به یاد آوری، ممکن است آن تلخی را که در حال حاضر احساس میکنم، به زبانم بیاری.
شیرین مکن به نقل دهانم چو می دهی
کز دست چون تویی نبود زهر ناب تلخ
هوش مصنوعی: لطفاً زبان شیرین و دلنشین خود را در گفتارم نریز، زیرا هرچند که مینوشم، در دستانم زهر ناب تلخ از تو کمتر نیست.
کردم سؤال بوسه به شیرینی از لبت
نبود طریق لطف که گویی جواب تلخ
هوش مصنوعی: از تو پرسیدم دربارهی بوسه، ولی شیرینی آن در لبهای تو نبود. به نظر میرسید که راهی برای نیکی و محبت وجود ندارد و پاسخ شما تلخ بود.
رویت گل است و گریه تلخم ازو گلاب
هرگز گلی نداد بدینسان گلاب تلخ
هوش مصنوعی: چهرهات زیبا و شاداب چون گل است، اما اشکهای من تلخ و دردناک هستند. هرگز گلی از آن تلخی به دست نیامده و همچنان این گلاب تلخ را به یاد تو میزنم.
می باید از عتاب تو جامی حلاوتی
آری نیاید از لب شیرین عتاب تلخ
هوش مصنوعی: باید از سرزنش و توبیخ تو، شیرینیای بگیریم، زیرا از لبان شیرین هیچ طعمی تلخ نخواهد آمد.