شمارهٔ ۲۴۶
باز بر شکل دگر می بینمت
زانچه بودی خوب تر می بینمت
پیش ازین بودی چو غنچه پردگی
چون گل اکنون پرده در می بینمت
جز کمر چیزی نبینم در میان
زان میان کاندر کمر می بینمت
چون نمی آیی چو جان اندر برم
همچو عمر اندر گذر می بینمت
رفتی از پیش نظر عمری و من
همچنان پیش نظر می بینمت
تیر آهی گر رسد سویت چه باک
سینه پاکان سپر می بینمت
جامی از جام که خوردی می که باز
از دو عالم بی خبر می بینمت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز بر شکل دگر می بینمت
زانچه بودی خوب تر می بینمت
هوش مصنوعی: تو را دوباره به شکلی دیگر میبینم و به سبب زیباییات، این بار زیباتر از قبل به نظرم میآیی.
پیش ازین بودی چو غنچه پردگی
چون گل اکنون پرده در می بینمت
هوش مصنوعی: در گذشته مانند غنچهای بسته بودی، اما اکنون همانند گلی شكوفا و زیبا در برابر من نمایان شدهای.
جز کمر چیزی نبینم در میان
زان میان کاندر کمر می بینمت
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که در میان آن همه چیز فقط کمر یک شخص را میبیند و به نوعی به نوعی خاص از دیدن و توجه اشاره دارد که بیشتر بر روی جذابیتهای ظاهری متمرکز شده است. شخص به جاذبه و زیبایی یک فرد اشاره میکند و فقط بر همان جزئیات خاص تمرکز دارد.
چون نمی آیی چو جان اندر برم
همچو عمر اندر گذر می بینمت
هوش مصنوعی: وقتی تو نمیآیی، احساس میکنم که جانم در من نیست و مثل عمر که در گذر است، تو را میبینم.
رفتی از پیش نظر عمری و من
همچنان پیش نظر می بینمت
هوش مصنوعی: تو از زندگی من رفتی و دور شدی، اما من هنوز هم تو را در ذهنم و در خاطراتم میبینم.
تیر آهی گر رسد سویت چه باک
سینه پاکان سپر می بینمت
هوش مصنوعی: اگر تیر غم و اندوهی به سمت تو بیاید، چه جای نگرانی است، چون سینه پاکان مانند سپری در برابر آن قرار دارد.
جامی از جام که خوردی می که باز
از دو عالم بی خبر می بینمت
هوش مصنوعی: وقتی جرعهای از شراب نوشیدی، دیگر از دو عالم بیخبر میشوم و تنها تو را میبینم.