گنجور

شمارهٔ ۲۳۶

چه گویم کز فراقت چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
به زیر پای خود کردی سرم پست
رساندی پایه بر گردونم ای دوست
میان رهروان بودم فسانه
ز ره بردی به یک افسونم ای دوست
چنان از لعل میگون تو مستم
که فارغ از می گلگونم ای دوست
ز نقد عشق اگر خالی بود جیب
چه سود از گنج افریدونم ای دوست
کمم در حشمت و جاه از سگانت
ولیکن در وفا افزونم ای دوست
مگو جامی سگ این آستان نیست
مکن زین دایره بیرونم ای دوست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه گویم کز فراقت چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
هوش مصنوعی: چه بگویم از درد جدایی‌ات، ای دوست؟ جگرم پر از درد و دلم پر از غم و اندوه است، ای دوست.
به زیر پای خود کردی سرم پست
رساندی پایه بر گردونم ای دوست
هوش مصنوعی: ای دوست، تو با عشق و محبت خود، مرا به جایی رساندی که هر پستی را به بزرگی تبدیل کردی و به من احساس عروج و عظمت دادی.
میان رهروان بودم فسانه
ز ره بردی به یک افسونم ای دوست
هوش مصنوعی: در بین راه‌پیمایان قرار داشتم و تو با یک جادو و افسون مرا از مسیر خود دور کردی، ای دوست.
چنان از لعل میگون تو مستم
که فارغ از می گلگونم ای دوست
هوش مصنوعی: من به قدری از زیبایی و جلوه‌های تو غرق شدم که دیگر به شراب قرمز بی‌توجه هستم، ای دوست.
ز نقد عشق اگر خالی بود جیب
چه سود از گنج افریدونم ای دوست
هوش مصنوعی: اگر جیبم از محبت و عشق تهی باشد، داشتن گنجی مانند افریدون نیز برایم ارزشی ندارد، ای دوست.
کمم در حشمت و جاه از سگانت
ولیکن در وفا افزونم ای دوست
هوش مصنوعی: من شاید از نظر قدرت و مقام به اندازه‌ی سگ‌هایم نباشم، اما در وفاداری به تو، دوست عزیزم، بیشتر از همه هستم.
مگو جامی سگ این آستان نیست
مکن زین دایره بیرونم ای دوست
هوش مصنوعی: نگو که من در این درگاه مثل سگ هستم، ای دوست، از این دایره مرا بیرون نبر.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"مجنون"
با صدای شهرام ناظری (آلبوم شورانگیز)

حاشیه ها

1400/01/15 01:04
میثم ططری

مرا گویی که چونی؟ چونم؟ ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم، ای دوست
حدیث عاشقی بر من رها کن
تو لیلی شو، که من مجنونم، ای دوست
بفریادم ز تو، هر روز، فریاد!
ازین فریاد روز افزونم، ای دوست!
شنیدم عاشقان را می‌نوازی
مگر من زان میان بیرونم، ای دوست؟
تو گفتی: گر بیفتی گیرمت دست؟
ازین افتاده تر کاکنونم، ای دوست؟
غزل های نظامی بر تو خواندم
نگیرد در تو هیچ افسونم، ای دوست

دیوان غزلیات نظامی گنجوی، برگ 271، به کوشش شادروان استاد سعید نفیسی، انتشارات فروغی، تهران: 1362

1403/07/19 15:10
H Hj

نوشتار میثم عزیز رو در آوازی خوش شنیدم،

پریسا و دستان -تصنیف حدیث عاشقی

پیوند به وبگاه بیرونی