گنجور

شمارهٔ ۲۳۴

چون سایه به خاک افکند آن سرو نه بر من
گر قدر مرا پست تر از خاک ندانست
زان کس که مرا دوخت گریبان چه گشاید
چون دوختن این جگر چاک ندانست
آن سرو که پاک است چو گل دامن حسنش
افسوس که قدر نظر پاک ندانست
هر درد و غمی کآمد ازین چرخ جفا کیش
منزل به جز این سینه غمناک ندانست
جامی گه خونریزی آن شوخ دعایی
جز سلمک الله و ابقاک ندانست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون سایه به خاک افکند آن سرو نه بر من
گر قدر مرا پست تر از خاک ندانست
هوش مصنوعی: وقتی آن سرو که نماد زیبایی است، سایه‌اش را بر زمین می‌اندازد، به من اهمیت نمی‌دهد و اگر مرا از خاک هم پست‌تر بداند، برایش مهم نیست.
زان کس که مرا دوخت گریبان چه گشاید
چون دوختن این جگر چاک ندانست
هوش مصنوعی: از کسی که برای من گریبان دوخت، چه نیت و کاری برمی‌آید وقتی که نتوانست این دل پاره شده را بدوزد؟
آن سرو که پاک است چو گل دامن حسنش
افسوس که قدر نظر پاک ندانست
هوش مصنوعی: آن درخت سرو که به زیبایی و پاکی مانند گل است، افسوس که ارزش نگاه و محبتش را درک نکردند.
هر درد و غمی کآمد ازین چرخ جفا کیش
منزل به جز این سینه غمناک ندانست
هوش مصنوعی: هر دردی و غمی که از این دنیا و سرنوشت سخت به انسان می‌رسد، هیچ‌کجا جز این دل غمگین و بی‌تاب نمی‌تواند جای بگیرد.
جامی گه خونریزی آن شوخ دعایی
جز سلمک الله و ابقاک ندانست
هوش مصنوعی: سال‌ها پیش در بزم یا مجالسی که فضا پر از شور و شوق بوده، فردی به خاطر جذابیت و زیبایی خود به شدت مورد توجه قرار گرفته و دیگران با محبت و دعای خیر برای او آرزوی سلامتی و طول عمر کرده‌اند.