شمارهٔ ۲۳۱
چه گویم کز فراقت چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
به زیر پای خود کردی سرم پست
رساندی پایه بر گردونم ای دوست
میان رهروان بودم فسانه
ز ره بردی به یک افسونم ای دوست
چنان از لعل میگون تو مستم
که فارغ از می گلگونم ای دوست
ز نقد عشق اگر خالی بود جیب
چه سود از گنج افریدونم ای دوست
کمم در حشمت و جاه از سگانت
ولیکن در وفا افزونم ای دوست
مگو جامی سگ این آستان نیست
مکن زین دایره بیرونم ای دوست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه گویم کز فراقت چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
هوش مصنوعی: چه بگویم درباره جداییات؟ درد دل و زخمهای عمیقتری دارم، ای دوست.
به زیر پای خود کردی سرم پست
رساندی پایه بر گردونم ای دوست
هوش مصنوعی: ای دوست، تو باعث شدی تا سرم را به زیر پای خود بگذارم و این گونه مرا به اوج آسمانها برسانی.
میان رهروان بودم فسانه
ز ره بردی به یک افسونم ای دوست
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی با دیگران بودم و تو به راحتی قلبم را با یک جادو تسخیر کردی، ای دوست.
چنان از لعل میگون تو مستم
که فارغ از می گلگونم ای دوست
هوش مصنوعی: من به قدری از زیبایی و جذابیت تو شگفتزدهام که دیگر هیچ توجهی به شراب سرخ ندارم، ای دوست.
ز نقد عشق اگر خالی بود جیب
چه سود از گنج افریدونم ای دوست
هوش مصنوعی: اگر جیب انسان از عشق خالی باشد، چه فایدهای دارد که گنجی مانند گنج افریدون را در اختیار داشته باشد، ای دوست.
کمم در حشمت و جاه از سگانت
ولیکن در وفا افزونم ای دوست
هوش مصنوعی: من به اندازه ی سگهای تو در جاه و مقام کمتر هستم، اما در وفاداری و دوستی از همه بیشتر هستم، ای دوست.
مگو جامی سگ این آستان نیست
مکن زین دایره بیرونم ای دوست
هوش مصنوعی: نگوی که در این درگاه جایی برای من نیست، ای دوست، مرا از این دایره بیرون نکن.