گنجور

شمارهٔ ۲۱۶

دی که آن نازنین سخن می گفت
با رفیقان حدیث من می گفت
سوی من بود اشارت غمزه
گرچه با دیگران سخن می گفت
نمک ریش دل فگاران بود
هر چه آن شوخ غمزه زن می گفت
صبحدم باد ازان شمایل خوب
نکته ای چند در چمن می گفت
لطف آن قد ز سرو می پرسید
وصف آن روی با سمن می گفت
پیش گل گاه ازان لطافت تن
گاه ازان بوی پیرهن می گفت
بهر مرغان صبح جامی نیز
حال شب های خویشتن می گفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دی که آن نازنین سخن می گفت
با رفیقان حدیث من می گفت
هوش مصنوعی: روزی بود که آن معشوقه‌ی دل‌ربا با دوستانش درباره من صحبت می‌کرد.
سوی من بود اشارت غمزه
گرچه با دیگران سخن می گفت
هوش مصنوعی: با وجود اینکه او با دیگران صحبت می‌کرد، چشمانش به من اشاره‌ای از عشق و علاقه داشت.
نمک ریش دل فگاران بود
هر چه آن شوخ غمزه زن می گفت
هوش مصنوعی: هر چه آن دختر خوش‌چهره و نازک‌دل می‌گفت، به دل داغدیده‌ام مانند نمک بود؛ حرف‌هایش درد و تلخی را به جانم می‌زايد.
صبحدم باد ازان شمایل خوب
نکته ای چند در چمن می گفت
هوش مصنوعی: صبح، باد از آن زیبایی‌های دلنشین حرف‌هایی می‌زد و نکاتی را در دشت بازگو می‌کرد.
لطف آن قد ز سرو می پرسید
وصف آن روی با سمن می گفت
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر اشاره دارد به زیبایی و لطافت چهره محبوبی که به اندازه یک سرو بلند و زیباست. او به بی‌نظیری و خاص بودن چهره‌اش اشاره می‌کند و در عین حال تأکید دارد که این زیبایی فراتر از توصیف کلمات است. در حقیقت، آنقدر زیبایی این محبوب چشم‌نواز و جذاب است که نمی‌توان به راحتی آن را با کلماتی مانند "سمن" که به معنای گل‌های خوشبو و سفید است، توصیف کرد. این بیت حاکی از شگفتی و تحسین شاعر نسبت به محبوبش است.
پیش گل گاه ازان لطافت تن
گاه ازان بوی پیرهن می گفت
هوش مصنوعی: در نزد گل، به خاطر لطافت تن و بوی خوش پیراهنش صحبت می‌کرد.
بهر مرغان صبح جامی نیز
حال شب های خویشتن می گفت
هوش مصنوعی: مرغان صبح برای خود جامی دارند که حال و هوای شب‌های گذشته را بازگو می‌کند.