شمارهٔ ۲۱۴
درمانده ای به حکم قضا از بلا گریخت
زد طعنه جاهلی که فلان از قضا گریخت
چون از قضا گریز تواند کسی که بود
دست قضا عنان کش او هر کجا گریخت
بس اهل معرفت که ز بیگانه آفتی
احساس کرد و در کنف آشنا گریخت
گر نیست از سبب به سبب التجا روا
خیر بشر ز مکه به یثرب چرا گریخت
اسباب چون مظاهر فعل مسبب اند
هر کس گریخت هم ز خدا در خدا گریخت
ای پیر می فروش که رو در در تو کرد
هر کس که از کدورت خود در صفا گریخت
جامی گریخت در تو ز عجب و ریای خویش
زان عجب هم که در تو ز عجب و ریا گریخت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درمانده ای به حکم قضا از بلا گریخت
زد طعنه جاهلی که فلان از قضا گریخت
هوش مصنوعی: کسی در شرایط سختی به دنبال راهی برای فرار از مشکلات است، اما شخص دیگری او را مسخره میکند و میگوید که او به خاطر تقدیر و سرنوشتش نمیتواند از آن مشکلات بگریزد.
چون از قضا گریز تواند کسی که بود
دست قضا عنان کش او هر کجا گریخت
هوش مصنوعی: کسی که تحت تأثیر سرنوشت است، نمیتواند از آن فرار کند، زیرا سرنوشت او را به هر جا که برود، دنبال میکند.
بس اهل معرفت که ز بیگانه آفتی
احساس کرد و در کنف آشنا گریخت
هوش مصنوعی: بسیاری از دانایان و دانشمندان، زمانی که خطری از طرف بیگانگان احساس کردند، به آغوش آشناها و دوستان شان پناه بردند.
گر نیست از سبب به سبب التجا روا
خیر بشر ز مکه به یثرب چرا گریخت
هوش مصنوعی: اگر به خاطر علتی به علتی دیگر پناه جویید، چرا انسانهای خوب از مکه به یثرب فرار کردند؟
اسباب چون مظاهر فعل مسبب اند
هر کس گریخت هم ز خدا در خدا گریخت
هوش مصنوعی: هر چیزی که در این دنیا وجود دارد، تنها نشانهای از اراده و فعل خداوند است. اگر کسی از این اسباب و مظاهر فرار کند، در واقع از خود خدا نیز فرار کرده است.
ای پیر می فروش که رو در در تو کرد
هر کس که از کدورت خود در صفا گریخت
هوش مصنوعی: ای پیر میفروش، هر کسی که از زشتیهای درونش فرار کرده و به جستجوی پاکی و صفا آمده، به تو روی آورده است.
جامی گریخت در تو ز عجب و ریای خویش
زان عجب هم که در تو ز عجب و ریا گریخت
هوش مصنوعی: جامی از حیرت و تزویر خود فرار کرد، و آن حیرتی که در تو وجود داشت، نیز از عجب و تزویر دور شد.