شمارهٔ ۱۸۴
تا عشق توام زبون گرفته ست
دل قاعده جنون گرفته ست
چون لاله مرا ز داغ عشقت
آتش به همه درون گرفته ست
گل را ز بنفشه نیست آن حسن
کز خط رخ تو کنون گرفته ست
از شحنه روزگار ما را
لعل تو خطی به خون گرفته ست
در دور لب تو ساقی بزم
دست از می لاله گون گرفته ست
زانسان که بود سکون الف را
در دل قد تو سکون گرفته ست
تا روی تو خط فزود جامی
از مهر و مهش فزون گرفته ست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا عشق توام زبون گرفته ست
دل قاعده جنون گرفته ست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو دیگر رمق ندارد و تحت تأثیر عشق دچار جنون و دیوانگی شده است.
چون لاله مرا ز داغ عشقت
آتش به همه درون گرفته ست
هوش مصنوعی: چون لاله، داغ عشق تو در دل من شعلهور شده است و همه وجودم را سوزانده.
گل را ز بنفشه نیست آن حسن
کز خط رخ تو کنون گرفته ست
هوش مصنوعی: گل و بنفشه هر کدام زیباییهای خاص خودشان را دارند، اما آن زیبایی که از چهره تو جلوهگر شده، به هیچکدام از آنها نمیرسد.
از شحنه روزگار ما را
لعل تو خطی به خون گرفته ست
هوش مصنوعی: روزگار ما را به شدت تحت تأثیر خود قرار داده و عشق تو در دل ما نقش بسته است، به گونهای که گویی با خون نوشته شده است.
در دور لب تو ساقی بزم
دست از می لاله گون گرفته ست
هوش مصنوعی: در دور لب تو، ای ساقی، جشن و شادمانی آغاز شده و دیگر به می خوش رنگ لاله دست نمیزنند.
زانسان که بود سکون الف را
در دل قد تو سکون گرفته ست
هوش مصنوعی: از آن انسانی که در دل خود سکونی مانند الف را دارد، نشانه آرامش و ثبات تو به وضوح دیده میشود.
تا روی تو خط فزود جامی
از مهر و مهش فزون گرفته ست
هوش مصنوعی: هر زمانی که بر چهرهات نقشی افزوده شود، گنجی از عشق و زیبایی در دل من شکل میگیرد.