گنجور

شمارهٔ ۱۸

نسیم الصبح زر منی ربی نجد و قبلها
که بوی دوست می‌آید ازآن فرسوده منزل‌ها
چو گردد شوق وصل افزون چه جای طعن اگر مجنون
به بوی هودج لیلی فتد دنبال محمل‌ها
دل من پر ز مهر یار و او فارغ نبوده‌ست آن
که می‌گویند راهی هست دل‌ها را سوی دل‌ها
رسید اینک ز ره سلمی و من از ضعف تن زینسان
فخذ یا صاح روحی تحفة منی و اقبلها
مریز ای ابر دیده آب حسرت بر سر راهش
که دور اولی سم اسبش ز آسیب چنین گل‌ها
مرا از هجر او در دل گره می‌بود صد مشکل
چو دیدم شکل او فی‌الحال حل شد جمله مشکل‌ها
ز جور دور غم فرجام جامی قصه‌ها دارد
ولکن خوف املال الندامی لم یطولها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.