گنجور

شمارهٔ ۱۷۲

باز این خمار در سرم از چشم مست کیست
وین ناوکی که خست دلم را ز شست کیست
دل شد ز دست و باز نمی آید این صبا
آن مرغ آشیان وفا پای بست کیست
راحت شمر ز دوست دلا زخم تیغ را
تو تیغ را مبین بنگر کان ز دست کیست
عمری سرم فتاد در آن کوی و کس نگفت
کین سر چو خاک گشته درین راه پست کیست
در دل خیال دوست وطن ساخت بنگرید
کین خانه خراب مقام نشست کیست
آتشکده است سینه چو گویم که دل در او
از بخت تیره هندوی آتش پرست کیست
مست است جامی از غم عشق بتان ولی
کس پی نمی برد ز حریفان که مست کیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز این خمار در سرم از چشم مست کیست
وین ناوکی که خست دلم را ز شست کیست
هوش مصنوعی: دوباره این سرخوشی در من به خاطر چشم زیبا چه کسی است و این نغمه‌ی دلنواز که دل خسته‌ام را تسلا می‌دهد، متعلق به چه کسی است؟
دل شد ز دست و باز نمی آید این صبا
آن مرغ آشیان وفا پای بست کیست
هوش مصنوعی: دل از دست رفت و دیگر به دست نمی‌آید، این نسیم کهنه که وفاداری را به همراه دارد، دیگر نمی‌تواند آن پرنده‌ای را که در آشیانش پایبند است، به سمت خود برگرداند.
راحت شمر ز دوست دلا زخم تیغ را
تو تیغ را مبین بنگر کان ز دست کیست
هوش مصنوعی: دوست را در نظر نداشته باش و زخم‌هایی که از او بر تنت نشسته را軽ی مگیر. به تیغ نگاه نکن، بلکه به دست کسی که آن را به کار گرفته توجه کن.
عمری سرم فتاد در آن کوی و کس نگفت
کین سر چو خاک گشته درین راه پست کیست
هوش مصنوعی: سال‌ها در آن کوی سرگردان بودم و هیچ‌کس نپرسید که این سر که همچون خاک در این مسیر بی‌ارزش افتاده، از آن کیست.
در دل خیال دوست وطن ساخت بنگرید
کین خانه خراب مقام نشست کیست
هوش مصنوعی: در دل خود به یاد دوست، محلی را ساخته‌ام. به این خانه ویران نگاه کن که اینجا چه کسی سکونت دارد؟
آتشکده است سینه چو گویم که دل در او
از بخت تیره هندوی آتش پرست کیست
هوش مصنوعی: سینه‌ام همچون آتشکده‌ای است، زمانی که می‌گویم دل در آن جای دارد، از سرنوشت شوم کسی سخن می‌گویم که مانند هندوان آتش‌پرست است.
مست است جامی از غم عشق بتان ولی
کس پی نمی برد ز حریفان که مست کیست
هوش مصنوعی: مستی از غم عشق بت‌ها است و کسی از دوستان نمی‌داند که چه کسی در واقع مست است.