شمارهٔ ۱۶۷
حریم منزل جانان برون ز عالم ماست
خوشا کسی که درین گفت و گوی محرم ماست
ز بار غم قد ما حلقه گشت چون خاتم
به فرق سنگ ملامت نگین خاتم ماست
جدا ز سروقدان فرش سبزه را در باغ
بساط عیش مگو کان پلاس ماتم ماست
مزاج خسته دلان را به جز غم تو نساخت
علاج ما به غم اولی اگر تو را غم ماست
درازی شب ما را اگر نمی دانی
ز ناله پرس که تا وقت صبح همدم ماست
طبیب ریش مرا دید گفت در جگری
که زخم عشق کند جا چه جای مرهم ماست
به بزم ما سخن از جام و جم مگو جامی
سفال میکده جام و گدای او جم ماست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حریم منزل جانان برون ز عالم ماست
خوشا کسی که درین گفت و گوی محرم ماست
هوش مصنوعی: مرز و حریم دلبر ما فراتر از این دنیای خارجی است. چه خوب است کسی که در این گفتوگو و راز و نیاز ما شریک و آشناست.
ز بار غم قد ما حلقه گشت چون خاتم
به فرق سنگ ملامت نگین خاتم ماست
هوش مصنوعی: به خاطر بار سنگین غم، قامت ما مانند حلقهای شده است. بر روی سنگ ملامت، نگین ما نیز همانند نگین خاتم است.
جدا ز سروقدان فرش سبزه را در باغ
بساط عیش مگو کان پلاس ماتم ماست
هوش مصنوعی: در باغی که فرش سبز پاست و عیش و شادی برپاست، حرفی از غمها و ماتمها نزنید؛ زیرا آن چهرههای زیبا و خوش قامت، این روزهای شاد را تحتالشعاع قرار میدهند.
مزاج خسته دلان را به جز غم تو نساخت
علاج ما به غم اولی اگر تو را غم ماست
هوش مصنوعی: دلهای خسته جز به غم تو آرام نمیگیرند. درمان ما به دردهای اولیه است، اگر غم تو نیز درد ما باشد.
درازی شب ما را اگر نمی دانی
ز ناله پرس که تا وقت صبح همدم ماست
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی که شبها چقدر طولانی میشود، از زاری و نالهی ما بپرس که تا صبح با ما همراه است.
طبیب ریش مرا دید گفت در جگری
که زخم عشق کند جا چه جای مرهم ماست
هوش مصنوعی: پزشک وقتی ریش من را دید، گفت در دل زخم عشق چقدر جایی برای گذاشتن مرهم وجود دارد.
به بزم ما سخن از جام و جم مگو جامی
سفال میکده جام و گدای او جم ماست
هوش مصنوعی: به جشن ما دربارهی جام و جم صحبت نکن، زیرا آنچه واقعی است و ارزش دارد، جامی است که در میکده است و گدایی که در کنار آن است، خود جم ماست.