شمارهٔ ۱۶
از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها
هر دم شکفته بر رخم زان خارها گلزارها
از بس فغان و شیونم چنگی ست خم گشته تنم
اشک آمده تا دامنم از هر مژه چون تارها
ره جانب بستان فکن کز شوق تو گل در چمن
صد چاک کرده پیرهن شسته به خون رخسارها
تا سوی باغ آری گذر سرو و صنوبر را نگر
عمری پی نظاره سر بر کرده از دیوارها
زاهد به مسجد برده پی حاجی بیابان کرده طی
آنجا که کار نقل و می بیکاری است این کارها
هر دم فروشم جان تو را بوسه ستانم در بها
دیوانه ام، باشد مرا با خود بسی بازارها
تو داده بار هر خسی من مرده از غیرت بسی
یک بار میرد هر کسی بیچاره جامی بارها
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها
هر دم شکفته بر رخم زان خارها گلزارها
هوش مصنوعی: من در دل خود عشق تو را حس میکنم و درد آن را تحمل میکنم. هر لحظه از این درد، زیباییها و شکوفههایی به وجود میآید که چهرهام را زینت میبخشد.
از بس فغان و شیونم چنگی ست خم گشته تنم
اشک آمده تا دامنم از هر مژه چون تارها
هوش مصنوعی: به خاطر فریاد و نالههای زیاد، بدنم خمیده شده و اشکهایم به دامنم رسیدهاند، مانند رشتههایی که از هر مژهام آویزان شدهاند.
ره جانب بستان فکن کز شوق تو گل در چمن
صد چاک کرده پیرهن شسته به خون رخسارها
هوش مصنوعی: به روستای بستان برو، زیرا از عشق تو گلها در چمن به قدری زیبا شدهاند که لباسهایشان را به خاطر زیبایی و خونرنگی چهرهها پاره کردهاند.
تا سوی باغ آری گذر سرو و صنوبر را نگر
عمری پی نظاره سر بر کرده از دیوارها
هوش مصنوعی: به سمت باغ برو و توجه کن به سرو و صنوبر، که سالهاست برای دیدن باغ سر خود را از بالای دیوارها بالا بردهاند.
زاهد به مسجد برده پی حاجی بیابان کرده طی
آنجا که کار نقل و می بیکاری است این کارها
هوش مصنوعی: زاهد به مسجد رفته و به دنبال حاجتی است، اما در این میان، در جایی که تنها کارها به بیکاری و تفریح میگذرد، به مسائلی دیگر میپردازد.
هر دم فروشم جان تو را بوسه ستانم در بها
دیوانه ام، باشد مرا با خود بسی بازارها
هوش مصنوعی: من هر لحظه جانم را به تو میفروشم و بوسهای از تو میخواهم. من دیوانهوار دوستت دارم و برایم مهم نیست که چقدر راهها و بازارها را پشت سر بگذارم.
تو داده بار هر خسی من مرده از غیرت بسی
یک بار میرد هر کسی بیچاره جامی بارها
هوش مصنوعی: تو نیروی تحمل و شکیبایی هر انسان بیارزش را به دوش میکشی. من از شدت غیرت و حساسیت، به شدت دچار زحمت و رنج هستم. هر فرد ناچیز یک بار میمیرد، اما من بارها به خاطر این احساسات مردهام.