شمارهٔ ۱۵۸
در همه شهر دلی کو که نه خون کرده توست
یا درونی که نه از زخم غم آزرده توست
جان ز مژگان تو ریش است و دل از غمزه فگار
هر که را می نگرم تیر جفا خورده توست
پرده برداشتی از راز من ای چرخ فلک
آه ازین بوالعجبی ها که پس پرده توست
حرص نرگس نگر ای غنچه که با آن زر و سیم
روز و شب چشم طمع دوخته بر خرده توست
از نسیم گل و مل دین و دلم رفت به باد
آخر ای باد صبا این همه آورده توست
شکر فیض تو چمن چون کند ای ابر بهار
که اگر خار و گر گل همه پرورده توست
گر رود ناوک آهی ز دل سوخته ای
جامی سوخته دل سینه سپر کرده توست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در همه شهر دلی کو که نه خون کرده توست
یا درونی که نه از زخم غم آزرده توست
هوش مصنوعی: در تمامی شهر، دلی وجود ندارد که به خاطر تو جراحتی نخورده باشد، یا روحی که از زخم غم تو رنجیده نباشد.
جان ز مژگان تو ریش است و دل از غمزه فگار
هر که را می نگرم تیر جفا خورده توست
هوش مصنوعی: زندگیام به خاطر پلکهای تو آشفته است و دلم از لطفهای تو دلگرفته. هر کسی را که میبینم، نشان از تیرهای نیشدار رفتار تو در او مشاهده میکنم.
پرده برداشتی از راز من ای چرخ فلک
آه ازین بوالعجبی ها که پس پرده توست
هوش مصنوعی: ای چرخ فلک، تو از راز درون من پردهبرداری کردی. آه از این شگفتیها که در پشت پرده تو نهفته است.
حرص نرگس نگر ای غنچه که با آن زر و سیم
روز و شب چشم طمع دوخته بر خرده توست
هوش مصنوعی: به خودت توجه کن ای غنچه، چرا که نرگس با تمام زیبایی و جواهراتش، همیشه به تو حسادت میکند و به تو ارادت دارد.
از نسیم گل و مل دین و دلم رفت به باد
آخر ای باد صبا این همه آورده توست
هوش مصنوعی: نسیم گل و بوی خوش دین و دل من به باد رفته است. ای باد صبا، آیا همه این زیباییها از توست که آوردهای؟
شکر فیض تو چمن چون کند ای ابر بهار
که اگر خار و گر گل همه پرورده توست
هوش مصنوعی: ای ابر بهار، چطور میتوانم شکرگزاری فیض تو را نشان دهم، وقتی که هم گلها و هم خارها، همه نتیجه پرورش تو هستند؟
گر رود ناوک آهی ز دل سوخته ای
جامی سوخته دل سینه سپر کرده توست
هوش مصنوعی: اگر از دل سوختهات آهی برآید، بدان که این دل شکسته و داغدار، تنها تو را در آغوش گرفته است.