گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

روی خود را مگو شریک مه است
در نکویی که لاشریک له است
نارسیده به چارده سالت
رویت افزون ز ماه چارده است
ملک هستی تمام طی کردم
تا به وصلت هنوز نیمه ره است
تا تو بستی نقاب تو بر تو
بر رخم خون بسته ته به ته است
کی پذیرد ز شمع و مشعله نور
هر که را شب ز دود دل سیه است
جانب عاشقان نگه می دار
حشمت پادشاه از سپه است
خانقه میکده ست جامی را
باده کهنه پیر خانقه است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی خود را مگو شریک مه است
در نکویی که لاشریک له است
هوش مصنوعی: به دیگران نگو که زیبایی تو مانند ماه است، چرا که زیبایی ماه بی‌نظیر و یکتا است.
نارسیده به چارده سالت
رویت افزون ز ماه چارده است
هوش مصنوعی: هنگامی که به سن چهارده سالگی نرسیده‌ای، چهره‌ات زیباتر از ماه کامل است.
ملک هستی تمام طی کردم
تا به وصلت هنوز نیمه ره است
هوش مصنوعی: من تمام مراحل زندگی را پشت سر گذاشته‌ام، اما هنوز به وصال تو نرسیده‌ام و نیمه‌راه هستم.
تا تو بستی نقاب تو بر تو
بر رخم خون بسته ته به ته است
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو نقاب خود را بر چهره‌ام گذاشتی، خون به خون بسته شده و همه چیز در هم تنیده است.
کی پذیرد ز شمع و مشعله نور
هر که را شب ز دود دل سیه است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نور شمع و مشعل را نمی‌پذیرد، اگر شب در دلش تاریک و پر از غم باشد.
جانب عاشقان نگه می دار
حشمت پادشاه از سپه است
هوش مصنوعی: به محبوبان توجه کن، زیرا که اهمیت و شان آنها مانند قدرت یک پادشاه است.
خانقه میکده ست جامی را
باده کهنه پیر خانقه است
هوش مصنوعی: در خانقاه، میکده‌ای وجود دارد که جامی پر از شراب کهنه را به نمایش می‌گذارد و این جام به نوعی نماد تجربه و wisdom آن پیر خانقاه است.