شمارهٔ ۱۲۷
منشور دولتی که ز عشقم میسر است
طغرایش آن خطی ست که بر دور ساغر است
با من ز سعد و نحس مزن دم که خط جام
حرز امانم از خطر چرخ و اختر است
بودم به خواب خوش که رسید از حریم دیر
پیری که رشحه قدحش رشک کوثر است
گفت ای پسر دریغ بود نقد زندگی
در دست آن حریف که مرگش برادر است
برخیز و باده خور که تو را خوابگاه عیش
بیرون ز مهد نه پدر و چار مادر است
ساقی بیا که عشوه گیتی ز ره نبرد
آن را که نشئه می لعل تو در سر است
درده زلال خضر که رفت آنکه گفتمی
زهد مرا اساس چو سد سکندر است
جامی مشو فریفته کین چرخ کوژپشت
چون حلقه از نشیمن اقبال بر در است
در ظل او گریز که عنقای همتش
بر باز زر جناح فلک سایه گستر است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منشور دولتی که ز عشقم میسر است
طغرایش آن خطی ست که بر دور ساغر است
هوش مصنوعی: حکومت و ادارهام را عشق من میسازد و نشانهاش خطی است که دور لیوان قرار دارد.
با من ز سعد و نحس مزن دم که خط جام
حرز امانم از خطر چرخ و اختر است
هوش مصنوعی: با من در مورد خوشی و بدی صحبت نکن، چون نشانهای از خوشبختی من که همان نقش و نشان است، مرا از خطرات روزگار و سرنوشت محافظت میکند.
بودم به خواب خوش که رسید از حریم دیر
پیری که رشحه قدحش رشک کوثر است
هوش مصنوعی: در خواب خوشی به سر میبردم که ناگهان خبر آمد از جایگاه دیر پیرمردی، که نوشیدنیاش از شگفتیهای بهشتی ارزشمندتر است.
گفت ای پسر دریغ بود نقد زندگی
در دست آن حریف که مرگش برادر است
هوش مصنوعی: ای پسر، زندگی واقعی ارزشش را دارد که در دست کسی باشد که مرگش به او نزدیک نیست.
برخیز و باده خور که تو را خوابگاه عیش
بیرون ز مهد نه پدر و چار مادر است
هوش مصنوعی: بیدار شو و نوشیدنی بنوش، زیرا لذت و شادی تو در جایی فراتر از خواب و آرامش است و نه تنها از طرف پدر و مادر به تو رسیده.
ساقی بیا که عشوه گیتی ز ره نبرد
آن را که نشئه می لعل تو در سر است
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و بیاور که زیباییهای دنیا نمیتواند کسی را که دلش پر از نشئهی می لعل توست، به خود مشغول کند.
درده زلال خضر که رفت آنکه گفتمی
زهد مرا اساس چو سد سکندر است
هوش مصنوعی: درد زلال خضر، اشاره به دلی پر از شفافیت و پاکی است؛ این احساس نشاندهنده نوعی رنج و اندوه است. در اینجا، شخص بیان میکند که آن کسی که به او اشاره کرده بود، دیگر نیست. زهد او (زندگی ساده و دوری از دنیا) به گونهای است که همچون سدی محکم و استوار در برابر خطرات و مشکلات قرار دارد.
جامی مشو فریفته کین چرخ کوژپشت
چون حلقه از نشیمن اقبال بر در است
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده فریب این دنیا را بخوری، زیرا این دنیا مانند حلقهای است که سرنوشت در آستانهاش قرار دارد و همیشه در معرض تغییر و نوسان است.
در ظل او گریز که عنقای همتش
بر باز زر جناح فلک سایه گستر است
هوش مصنوعی: در سایه او فرار کن، زیرا اراده و تلاش او همچون پرندهای درخشان است که بالهایش بر آسمان گسترده شدهاند.