گنجور

شمارهٔ ۱۲۴

خطت گرد لب آن مشکین نبات است
که رسته بر لب آب حیات است
به هر کس دارد آن چشم التفاتی
به حال ما چرا بی التفات است
به راه کعبه وصلت دو چشمم
یکی چون دجله وان دیگر فرات است
زکات لب بده ای نامسلمان
که یک رکن از مسلمانی زکات است
به قتل من براتی دارد از مشک
رخت کز وی نه امکان نجات است
لبت آمد نگینی لعل کز خط
سیه کرده پی مهر برات است
ز سعدی نیست تا جامی جز این فرق
که یکسر شعر جامی طیبات است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خطت گرد لب آن مشکین نبات است
که رسته بر لب آب حیات است
هوش مصنوعی: نوشته‌ات مانند خطی زیبا و دلنواز است که همچون گیاهی مشکی و خوشبو، در کنار آب زلال و زندگی‌بخش جلوه‌گر شده است.
به هر کس دارد آن چشم التفاتی
به حال ما چرا بی التفات است
هوش مصنوعی: هر کس که نگاهی به حال ما دارد، چرا به ما توجهی ندارد؟
به راه کعبه وصلت دو چشمم
یکی چون دجله وان دیگر فرات است
هوش مصنوعی: در مسیر رسیدن به معشوقم، یکی از چشمانم مانند رود دجله و دیگری مانند رود فرات است.
زکات لب بده ای نامسلمان
که یک رکن از مسلمانی زکات است
هوش مصنوعی: ای بی‌دین، از زبان خود خیر را به دیگران برسان، چرا که یکی از پایه‌های دین‌داری صدقه دادن است.
به قتل من براتی دارد از مشک
رخت کز وی نه امکان نجات است
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو به قدری جذاب و خطرناک است که هیچ فرصتی برای نجات از عشق و جذابیت آن وجود ندارد.
لبت آمد نگینی لعل کز خط
سیه کرده پی مهر برات است
هوش مصنوعی: لب‌های تو همچون نگینی از جنس لعل است که بر روی آن نوشته‌ای به رنگ سیاه وجود دارد که نماد عشق و محبت است.
ز سعدی نیست تا جامی جز این فرق
که یکسر شعر جامی طیبات است
هوش مصنوعی: شاعر می‌گوید که هیچ نوشیدنی دیگری به جز این جام وجود ندارد و تنها تفاوت در این است که تمام شعر جامی زیبا و دلنشین است.