شمارهٔ ۱۲۰
تو را صباحت ترک و فصاحت عرب است
ملاحتی که میان عجم چنان عجب است
صحیفه ای ست وجود تو پر لطیفه حسن
که از اصول صفات کمال منتخب است
مهت پدر شد و خورشید جد تعالی الله
تو را میان بتان این چه رفعت نسب است
کجا رسد به تو کس چون تو را به هر سر موی
هزار خوبی موروث و لطف مکتسب است
تو آن زلال حیاتی که داده جان از شوق
به وادی طلبت صد هزار تشنه لب است
نه ایم با سگ تو در مقام ترک ادب
اگر چه ترک ادب پیش دوستان ادب است
ز شوق لعل تو صد خم و جام را جامی
ز باده ساخت تهی و هنوز در طلب است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو را صباحت ترک و فصاحت عرب است
ملاحتی که میان عجم چنان عجب است
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانند زیبایی ترکها و سخن گفتن تو همچون عربهاست، این جذابیتی که در بین غیر عربها وجود دارد، واقعاً شگفتانگیز است.
صحیفه ای ست وجود تو پر لطیفه حسن
که از اصول صفات کمال منتخب است
هوش مصنوعی: وجود تو مانند کتابی است پر از لطافت و زیبایی، که شامل بهترین ویژگیهای کمال است.
مهت پدر شد و خورشید جد تعالی الله
تو را میان بتان این چه رفعت نسب است
هوش مصنوعی: تو دارای نسبی والا هستی، چون پدرت همچون ماه و جدت چون خورشید میدرخشد، و در میان بتان، تو مقام بلندی داری.
کجا رسد به تو کس چون تو را به هر سر موی
هزار خوبی موروث و لطف مکتسب است
هوش مصنوعی: هیچکس به زیبایی و خوبی تو نمیرسد، زیرا تو در هر رشته از وجودت هزاران ویژگی نیکو و لطفی که بهدست آوردهای و به ارث بردهای، داری.
تو آن زلال حیاتی که داده جان از شوق
به وادی طلبت صد هزار تشنه لب است
هوش مصنوعی: تو مانند آب زلال و حیاتی هستی که جان بسیاری از تشنهلبان را به شوق وارد مسیر جستجوی خود کردهای.
نه ایم با سگ تو در مقام ترک ادب
اگر چه ترک ادب پیش دوستان ادب است
هوش مصنوعی: ما در مرتبهای نیستیم که با سگ تو بیادبی کنیم، هرچند بیادبی در مقابل دوستان، خود نوعی ادب به حساب میآید.
ز شوق لعل تو صد خم و جام را جامی
ز باده ساخت تهی و هنوز در طلب است
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و شوق به لعل (که نماد زیبایی و عشق است) صد خم و جام برایم فراهم کردهاند، اما هنوز هم در پی یافتن چیزی فراتر از این نوشیدنیها هستم.