گنجور

شمارهٔ ۱۱۸

لاله قدح باده و گل شاهد رعناست
گلبانگ زنان مرغ چمن مطرب گویاست
بخرام سوی باغ که شادی و طرب را
بی سعی تو و من همه اسباب مهیاست
تا گل تتق غنچه ز رخسار گشاده ست
نرگس همه تن چشم شده بهر تماشاست
سبزه کشد از سوزن زنگار گرفته
خاری که شکسته ز دی اندر جگر ماست
بر صورت نرگس بگشا چشم که گویی
پیراهن خورشید عیان عقد ثریاست
یا بر کف سیمین بدنی جام زر است آن
کز هر سویش انگشت چو سیم آمده پیداست
بهر قبسی ز آتش گل شاخ شکوفه
از جیب برون کرده چو موسی ید بیضاست
سرکرده فرو خرقه کبودی ست بنفشه
کز سبزه به زیر قدمش سبز مصلاست
این ابر بهار است که در سایه جودش
پر گوهر در گشته همه دامن صحراست
نی نی غلطم بلکه سراپرده عشرت
شاه از پی بخشش زده بر طارم میناست
جامی که زد از نو رقم این شعر بهاری
از برگ گیاهی چمن مدح شه آراست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لاله قدح باده و گل شاهد رعناست
گلبانگ زنان مرغ چمن مطرب گویاست
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و سرزندگی طبیعت اشاره شده است. لاله به عنوان نماد شجاعت و گل به عنوان نماد عشق و زیبایی مطرح شده‌اند. در کنار آن، صدای دل‌نواز پرندگان در چمنزار به گوش می‌رسد و به نوعی حال و هوای شادابی و نشاط را به تصویر می‌کشد.
بخرام سوی باغ که شادی و طرب را
بی سعی تو و من همه اسباب مهیاست
هوش مصنوعی: به سوی باغ برو که شادی و خوشحالی بدون هیچ تلاشی از طرف تو و من در دسترس است و همه چیز برای آن آماده است.
تا گل تتق غنچه ز رخسار گشاده ست
نرگس همه تن چشم شده بهر تماشاست
هوش مصنوعی: زمانی که گل با باز شدن غنچه‌اش زیبایی‌اش را نشان می‌دهد، نرگس به خاطر زیبایی آن چهره، تمام وجودش را وقف تماشا کرده است.
سبزه کشد از سوزن زنگار گرفته
خاری که شکسته ز دی اندر جگر ماست
هوش مصنوعی: گیاهی از سوزن زنگ‌زده می‌روید که خاری را به یادگار دارد، خاری که از درد و رنج گذشته در جان ما جا گرفته است.
بر صورت نرگس بگشا چشم که گویی
پیراهن خورشید عیان عقد ثریاست
هوش مصنوعی: چشم خود را به روی نرگس باز کن، زیرا به نظر می‌رسد که پیراهن خورشید به وضوح بر روی ستاره ثریا نمایان است.
یا بر کف سیمین بدنی جام زر است آن
کز هر سویش انگشت چو سیم آمده پیداست
هوش مصنوعی: شاید در دستان نقره‌ای تو، جامی از طلا باشد که از هر طرف، انگشتانی مانند نقره به وضوح دیده می‌شوند.
بهر قبسی ز آتش گل شاخ شکوفه
از جیب برون کرده چو موسی ید بیضاست
هوش مصنوعی: به خاطر جذابیت و زیبایی خاصی که دارد، مانند آتش زنده‌ای است که گل‌ها را بلوغ می‌دهد و به شکوفه نشستن‌شان کمک می‌کند. این شکوفه‌ها به طور ناگهانی و به زیبایی از درون چیزها بیرون می‌آیند، شبیه به معجزه‌ای که موسی انجام داد و نشانه‌ای از قدرت و لطف الهی است.
سرکرده فرو خرقه کبودی ست بنفشه
کز سبزه به زیر قدمش سبز مصلاست
هوش مصنوعی: رئیس و سرکرده او کسی است که در لباس فاخر و خاصی به سر می‌برد و زیبایی او چون گلی بنفش است که زیر پاهایش فرش سبز رنگی است.
این ابر بهار است که در سایه جودش
پر گوهر در گشته همه دامن صحراست
هوش مصنوعی: این ابر بهاری، به خاطر بخشندگی‌اش، دامن همه صحرا را پر از گوهر و ارزش کرده است.
نی نی غلطم بلکه سراپرده عشرت
شاه از پی بخشش زده بر طارم میناست
هوش مصنوعی: نه، من اشتباه نمی‌کنم. بلکه سراپرده‌ ای که نشانه‌ی شادی و خوشی پادشاه است، به دنبال بخشش‌های خود بر روی سقف مینا (گنبد) قرار گرفته است.
جامی که زد از نو رقم این شعر بهاری
از برگ گیاهی چمن مدح شه آراست
هوش مصنوعی: جامی که با آن شعر بهاری تازه‌ای را نوشت، از برگ‌های گیاه چمن الهام گرفته و این سرود، ستایش‌گر زیبایی‌های پادشاه است.