شمارهٔ ۱۱۰
تا کی ز دیر آمدن و زود رفتنت
خون ریزم از دو دیده که خونم به گردنت
جای تو نیست سینه تاریک و تنگ من
تشریف ده که جای کنم چشم روشنت
دارم ز تو به هر سر مویی هزار درد
دردا که نیست یک سر مو رحم بر منت
آهسته ران که می زند آتش به جان من
هر شعله ای که می جهد از نعل توسنت
گو باغبان مخوان به تماشای گل تو را
ناکرده فرش راه ز سوری و سوسنت
می بایدت ز رشته جان جامه بافتن
کز تار و پود پیرهن آزرده شد تنت
دامن کشان به جامی اگر بگذری شود
چون گل ز خون دیده او سرخ دامنت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا کی ز دیر آمدن و زود رفتنت
خون ریزم از دو دیده که خونم به گردنت
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر دیر آمدن و زود رفتنت اشک بریزم؟ دیگه خون من به گردن توست.
جای تو نیست سینه تاریک و تنگ من
تشریف ده که جای کنم چشم روشنت
هوش مصنوعی: در دل تاریک و تنگ من جایی برای تو نیست، بیایید که جا کنم چشمان روشن تو را.
دارم ز تو به هر سر مویی هزار درد
دردا که نیست یک سر مو رحم بر منت
هوش مصنوعی: من به خاطر تو در هر یک از موهایم هزار درد و زجر دارم، اما دریغ از یک ذره رحم و محبت.
آهسته ران که می زند آتش به جان من
هر شعله ای که می جهد از نعل توسنت
هوش مصنوعی: به آرامی بران، زیرا هر شعلهای که از نعل تو به جان من میافتد، آتش میزند.
گو باغبان مخوان به تماشای گل تو را
ناکرده فرش راه ز سوری و سوسنت
هوش مصنوعی: ای باغبان، تو را به تماشای گل نمیخوانم؛ چرا که راهت در سایهی زیبایی و نغمههای شیرین تو هنوز آماده نشده است.
می بایدت ز رشته جان جامه بافتن
کز تار و پود پیرهن آزرده شد تنت
هوش مصنوعی: برای زندگی بهتر و شادتر، باید تلاش کنی و از سختیها و آسیبهای گذشته رهایی یابی، تا بتوانی دوباره به زندگی خود سر و سامان بدهی.
دامن کشان به جامی اگر بگذری شود
چون گل ز خون دیده او سرخ دامنت
هوش مصنوعی: اگر با دامن کشیدهای از کنار او بگذری، چشمهای او به قدری گریان و پرخون است که دامن تو هم مانند گل، سرخ خواهد شد.