گنجور

شمارهٔ ۱۰۹

گذر فتاد به سر وقت کشتگان غمت
هزار جان گرامی فدای هر قدمت
فکند سرو قدت بر من از کرم سایه
مباد از سر من دور سایه کرمت
به یک نگاه تو رستم ز ننگ هستی خویش
خوش آن که سوی وی افتد نگاه دمبدمت
نیاید از تو ستم ور ستم کنی به مثل
ز رحمت دگران خوشتر آیدم ستمت
کمر به خدمت تو بسته اند کج کلهان
شکست شوکت شاهان ز حشمت حشمت
حریم سدره شده ست آشیان مرغ دلم
هنوز رشک برد بر کبوتر حرمت
به نامه درج مکن شرح شوق خود جامی
مباد شعله زند آتش از نی قلمت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گذر فتاد به سر وقت کشتگان غمت
هزار جان گرامی فدای هر قدمت
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، ناچار به یاد کشته شدگان عشق تو می‌افتم؛ این دل‌های گرامی و عزیز، به خاطر هر قدمی که برداری، جان خود را فدای تو می‌کنند.
فکند سرو قدت بر من از کرم سایه
مباد از سر من دور سایه کرمت
هوش مصنوعی: سایه‌ی قد بلند تو به خاطر لطف و کرمت بر من افتاده است، مبادا که سایه‌ی مهربانی‌ات از سر من دور شود.
به یک نگاه تو رستم ز ننگ هستی خویش
خوش آن که سوی وی افتد نگاه دمبدمت
هوش مصنوعی: با یک نگاه تو، رستم از ننگ و عیب خود فارغ می‌شود. خوشا به حال کسی که نگاه تو به او بیفتد.
نیاید از تو ستم ور ستم کنی به مثل
ز رحمت دگران خوشتر آیدم ستمت
هوش مصنوعی: اگر از تو ستمی نرسد، و اگر خودت نیز ستم کنی، برای من این رحمتِ دیگران خوشایندتر است.
کمر به خدمت تو بسته اند کج کلهان
شکست شوکت شاهان ز حشمت حشمت
هوش مصنوعی: دستگاه‌های سیاسی و حکومتی برای خدمت به تو آماده‌اند، زیرا افرادی که با کج‌فکری و بی‌توجهی خود، قدرت و عظمت شاهان را از بین برده‌اند، اکنون در برابر تو به تواضع و خدمتگزاری آمده‌اند.
حریم سدره شده ست آشیان مرغ دلم
هنوز رشک برد بر کبوتر حرمت
هوش مصنوعی: جای امن و آرامش درخت سدر، پر Nest مرغ دلم شده است، اما باز هم بر کبوتر حرمت، حسادت می‌ورزد.
به نامه درج مکن شرح شوق خود جامی
مباد شعله زند آتش از نی قلمت
هوش مصنوعی: در نامه‌ات از شور و شوق خود صحبت نکن، چرا که ممکن است کلماتی که به کار می‌بری آتش عشق را شعله‌ور کند.