شمارهٔ ۱۰۸
پیش ازان دم که دهم جان من بیدل ز غمت
قدمی نه که شوم خاک به زیر قدمت
رحمتی کن که من تشنه جگر می میرم
چشم بر رشحه آبی ز سحاب کرمت
خوش بران رخش که در جلوه گه حشمت و ناز
پادشاهی تو و خوبان همه خیل و حشمت
چون شوم پیش تو محرم من محروم که نیست
باد را زهره احرام حریم حرمت
هر چه خواهی بکن ای دوست که من می یابم
لذت چاشنی لطف و کرم از ستمت
نامه رحمت جاوید من این بس که مرا
دو سه حرفی رسد از خامه مشکین رقمت
رقمی می کشی از حال دل خود جامی
جای آن دارد اگر خون بچکد از قلمت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش ازان دم که دهم جان من بیدل ز غمت
قدمی نه که شوم خاک به زیر قدمت
هوش مصنوعی: قبل از این که جانم را بدهم، ای بیدل، از غمت یک قدم برمیدارم تا زیر پای تو خاک شوم.
رحمتی کن که من تشنه جگر می میرم
چشم بر رشحه آبی ز سحاب کرمت
هوش مصنوعی: ای مهربان، به من رحم کن که من چون تشنهای در حال مرگ هستم. تنها آرزوی من این است که نگاهی به قطرهای آب از رحمتهای تو بیندازم.
خوش بران رخش که در جلوه گه حشمت و ناز
پادشاهی تو و خوبان همه خیل و حشمت
هوش مصنوعی: خوشا بر چهرهات که در مکانهایی که پادشاهی و زیباییات جلوهگر است، زیبا و دلربا به نظر میرسی و دیگران نیز در سایه تو جلوهگرند.
چون شوم پیش تو محرم من محروم که نیست
باد را زهره احرام حریم حرمت
هوش مصنوعی: وقتی که در پیش تو قرار میگیرم، احساس محرومیت میکنم، چون کسی که در حریم حرمت تو قرار دارد، هیچگونه مانعی نمیتواند داشته باشد.
هر چه خواهی بکن ای دوست که من می یابم
لذت چاشنی لطف و کرم از ستمت
هوش مصنوعی: هر کار که بخواهی انجام بده، دوست من، چون من از رفتار تو لذت میبرم و لطافت و مهربانیات را حتی در سختیها احساس میکنم.
نامه رحمت جاوید من این بس که مرا
دو سه حرفی رسد از خامه مشکین رقمت
هوش مصنوعی: نامهای از رحمت ابدی من کافی است که تنها چند کلمهای از قلم نیکوی تو به من برسد.
رقمی می کشی از حال دل خود جامی
جای آن دارد اگر خون بچکد از قلمت
هوش مصنوعی: تو چنان احساسی را با قلمت ترسیم میکنی که اگر حتی از آن خون بریزد، باز هم در دل جامی برای آن وجود دارد.