شمارهٔ ۱۰۰
گر آن بی وفا عهد یاری شکست
خدا یار او باد هر جا که هست
نه زین شهر بار سفر بست و رفت
که از کوی مهر و وفا رخت بست
میفشان سرشک از مژه دمبدم
که شد خانه تن ازین سیل پست
مزن بر دلم زخم و مرهم بنه
که پیوند نتوان چو شیشه شکست
مکن غمزه تعلیم چشمان شوخ
مده تیغ در دست هندوی مست
ز نوشین لبت سبزه خط دمید
خضر بر لب آب حیوان نشست
مبین لعل میگونش ای پارسا
که جامی ازان جام شد می پرست
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر آن بی وفا عهد یاری شکست
خدا یار او باد هر جا که هست
هوش مصنوعی: اگر آن شخص بی وفا به وعدهاش در دوستی پشت کند، خداوند در هر کجا که باشد، یار او خواهد بود.
نه زین شهر بار سفر بست و رفت
که از کوی مهر و وفا رخت بست
هوش مصنوعی: او نه از این شهر برای سفر آماده شد و رفت، بلکه به خاطر اینکه از محله عشق و وفاداری دل برید، رخت بر بست.
میفشان سرشک از مژه دمبدم
که شد خانه تن ازین سیل پست
هوش مصنوعی: چرا هر لحظه اشک میریزی؟ زیرا این قلب و بدن ما به خاطر این غم و اندوه در حال خراب شدن است.
مزن بر دلم زخم و مرهم بنه
که پیوند نتوان چو شیشه شکست
هوش مصنوعی: به قلبم زخم نزن و بر روی آن مرهم نگذار، زیرا وقتی شیشه شکسته شود، دیگر نمیتوان آن را به هم پیوند داد.
مکن غمزه تعلیم چشمان شوخ
مده تیغ در دست هندوی مست
هوش مصنوعی: نگذار با چشمکهایت ذهن را فریب بدهی، چون در دست تو چون شمشیری خطرناک نهفته است.
ز نوشین لبت سبزه خط دمید
خضر بر لب آب حیوان نشست
هوش مصنوعی: از لبهای شیرین تو، سبزهای درخشید و خضر در کنار آب حیات نشسته است.
مبین لعل میگونش ای پارسا
که جامی ازان جام شد می پرست
هوش مصنوعی: ای پارسا، نگو که آن لعل خوشرنگ (رنگ شراب) چیست، چرا که جامی که از آن ساخته شده، خود دارندهاش را میپرستد.