شمارهٔ ۱۰۱
گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست
گفت تا کی گوییم در روی چندین سخت و سست
گفتمش در عاشقی ما رند و بی باکیم و مست
گفت در عاشق کشی ما نیز چالاکیم و چست
گفتمش در خاک محنت دانه می پاشم ز اشک
گفت ازین تخم و زمین جز سبزه حسرت نرست
گفتمش عمری ست می جویم ز لعلت کام دل
گفت عاشق نیست آن کز دوست کام خویش جست
گفتمش گل را به باغ این سرخرویی از کجاست
گفت کز خون دل غنچه ز رشکم چهره شست
گفتمش سررشته ای خواهم به کف سویت گشاد
گفت این سررشته گر اهل دلی در دست توست
گفتم از سنگ جفایت خاطر جامی شکست
گفت چون بر شیشه آید سنگ کی ماند درست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست
گفت تا کی گوییم در روی چندین سخت و سست
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای دل سخت و بیاحساس، پیمان تو از همان ابتدا ضعیف بوده است. او پاسخ داد که تا کی باید درباره این تضاد میان سختی و سستی گفتگو کنیم؟
گفتمش در عاشقی ما رند و بی باکیم و مست
گفت در عاشق کشی ما نیز چالاکیم و چست
هوش مصنوعی: گفتم که ما در عشق شجاع و بیپروا و سرمست هستیم. او پاسخ داد که در دل شکنی عاشقان نیز ما بسیار سریع و چالاک عمل میکنیم.
گفتمش در خاک محنت دانه می پاشم ز اشک
گفت ازین تخم و زمین جز سبزه حسرت نرست
هوش مصنوعی: به او گفتم که در شرایط سخت و دشوار، با اشکهای خود بذر ناامیدی میکارم. او پاسخ داد که از این بذر و زمین، جز حسرت و آرزو چیزی نمیروید.
گفتمش عمری ست می جویم ز لعلت کام دل
گفت عاشق نیست آن کز دوست کام خویش جست
هوش مصنوعی: به او گفتم که سالهاست برای بهدست آوردن لعل تو تلاش میکنم. او پاسخ داد که عاشق واقعی کسی نیست که فقط به دنبال کام دل خود از دوست باشد.
گفتمش گل را به باغ این سرخرویی از کجاست
گفت کز خون دل غنچه ز رشکم چهره شست
هوش مصنوعی: از او پرسیدم که این گل زیبا در باغ از کجا آمده است. او پاسخ داد که این گل از عشق و غم دل جوانه زده و به خاطر حسادت، چهرهاش را از خون دل شسته است.
گفتمش سررشته ای خواهم به کف سویت گشاد
گفت این سررشته گر اهل دلی در دست توست
هوش مصنوعی: به او گفتم که میخواهم راهی به سوی تو پیدا کنم. او پاسخ داد که اگر دل تو پاک و اهل محبت باشد، خودت میتوانی این راه را پیدا کنی.
گفتم از سنگ جفایت خاطر جامی شکست
گفت چون بر شیشه آید سنگ کی ماند درست
هوش مصنوعی: گفتم که سنگدلی تو باعث شکستن دلم شده است. او پاسخ داد وقتی سنگ به شیشه برخورد کند، شیشه سالم نمیماند.