بخش ۶
شتری در صحرا چرا می کرد و از خار و خاشاک آن صحرا غذا می خورد به خاربنی رسید، چون زلف خوبان درهم و چون روی محبوبان تازه و خرم.
گردن آز دراز کرد تا از آن بهره ای گیرد دید که در میان آن افعیی حلقه کرده و سر را با دم فرا آورده، باز پس گشت و از آرزوی او بگذشت. خاربن پنداشت که احتراز وی از زخم سنان اوست و اجتناب او از تیزی دندان او.
شتر آن را دریافت، گفت: بیم من از میهمان پوشیده است نه از میزبان آشکار، و ترس من از زهر دندان مار است نه از زخم پیکان خار، اگر نه هول میهمان خوردمی میزبان را یک لقمه کردمی.
گر از لئیم بترسد کریم، نیست عجب
ز خبث نفس، نه از پشم و استخوان ترسد
کسی که پا ننهد در میان خاکستر
مقرر است که از آتش نهان ترسد
بخش ۵: روباه را گفتند: هیچ توانی که صد دینار بستانی و پیغامی به سگان ده رسانی؟ گفت: والله مزدی فراوان است اما در این معامله خطر جان است.بخش ۷: سگی از هر طعمه بی بهره بر در دروازه شهر ایستاده بود، دید قرصی نان گردان گردان از شهر بیرون آمد و روی به صحرا نهاد سگ در دنبال وی دوان شد و آواز داد که ای قوت تن و و ای قوت روان، آرزوی دل و آرام جان! عزیمت کجا کرده ای و روی به کجا آورده ای؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شتری در صحرا چرا می کرد و از خار و خاشاک آن صحرا غذا می خورد به خاربنی رسید، چون زلف خوبان درهم و چون روی محبوبان تازه و خرم.
هوش مصنوعی: یک شتر در بیابان در حال چرا بود و از گیاهان و علفهای وحشی آنجا غذا میخورد. به یک تودهای از خاردارها رسید که مانند موهای پیچیدهی زیبا و چهرهی شاداب محبوبان به نظر میرسید.
گردن آز دراز کرد تا از آن بهره ای گیرد دید که در میان آن افعیی حلقه کرده و سر را با دم فرا آورده، باز پس گشت و از آرزوی او بگذشت. خاربن پنداشت که احتراز وی از زخم سنان اوست و اجتناب او از تیزی دندان او.
هوش مصنوعی: گردن آز را دراز کرد تا از آن منفعتی ببرد، اما دید که در میان آن یک افعی حلقه زده و سرش را با دمش پوشانده است. بنابراین، او عقبنشینی کرد و از آرزوی خود صرفنظر کرد. خاربن فکر کرد که او به خاطر ترس از زخم دندانها و تیزی دندانهایش از نزدیک شدن خودداری کرده است.
شتر آن را دریافت، گفت: بیم من از میهمان پوشیده است نه از میزبان آشکار، و ترس من از زهر دندان مار است نه از زخم پیکان خار، اگر نه هول میهمان خوردمی میزبان را یک لقمه کردمی.
هوش مصنوعی: شتر این را فهمید و گفت: ترس من از میهمان پنهان است و نه از میزبان که مشخص است. همچنین، نگران زهر دندان مار هستم و نه زخم تیر خار. اگر نه، از ترس میهمان، میزبان را یک لقمه میکردم.
گر از لئیم بترسد کریم، نیست عجب
ز خبث نفس، نه از پشم و استخوان ترسد
هوش مصنوعی: اگر فردی بزرگوار از عمل و خُلقیات زشت و ناپسند بترسد، جای تعجب نیست که آن فرد به خاطر طبیعت ناپاک خود چنین حسی داشته باشد، نه به خاطر ظاهر و جسم خود.
کسی که پا ننهد در میان خاکستر
مقرر است که از آتش نهان ترسد
هوش مصنوعی: کسی که به خاکستر پا نمیگذارد، حتماً از آتش پنهان میترسد.