بخش ۵
روباه را گفتند: هیچ توانی که صد دینار بستانی و پیغامی به سگان ده رسانی؟ گفت: والله مزدی فراوان است اما در این معامله خطر جان است.
از سفله نیل مکرمت امید داشتن
کشتی به موج لجه حرمان فکندن است
پیش عدو زبون شدن از میل مال و جاه
خود را به ورطه خطر جان فکندن است
بخش ۴: روباهی بر سر راهی ایستاده بود و چشم مراقبت بر چپ و راست نهاده، ناگاه از دور سیاهی پیدا شد، چون نزدیک آمد دید که یکی درنده گرگ با سگی بزرگ بر صورت یاران صادق و دوستان موافق همراه می آیند، نه آن را از این توهم فریبی و نه این را از آن دغدغه آسیبی.بخش ۶: شتری در صحرا چرا می کرد و از خار و خاشاک آن صحرا غذا می خورد به خاربنی رسید، چون زلف خوبان درهم و چون روی محبوبان تازه و خرم.
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روباه را گفتند: هیچ توانی که صد دینار بستانی و پیغامی به سگان ده رسانی؟ گفت: والله مزدی فراوان است اما در این معامله خطر جان است.
هوش مصنوعی: روباه را پرسیدند که آیا میتواند صد دینار بگیرد و پیغامی را به سگان برساند؟ او پاسخ داد: به خدا، مبلغ زیادی است، اما در این کار خطر جانم وجود دارد.
از سفله نیل مکرمت امید داشتن
کشتی به موج لجه حرمان فکندن است
هوش مصنوعی: انتظار داشتن از انسانهای پست و بیمقدار، مانند این است که بخواهیم یک کشتی را در میان امواج طوفانی به باد بسپریم.
پیش عدو زبون شدن از میل مال و جاه
خود را به ورطه خطر جان فکندن است
هوش مصنوعی: پیش دشمن به ذلت افتادن به خاطر تمایل به مال و مقام، خود را در معرض خطر جان قرار دادن است.