گنجور

بخش ۱۸

گاوی بر گله خود سالار بود و در میانه گاوان به قوت سرو نامدار. چون گرگ بر ایشان زور آوردی آفت وی را به زخم سرو از ایشان دور کردی، نگاه دست حادثه بر وی شکست آورد سروی وی را آفتی رسید. بعد از آن چون گرگ را بدیدی در پناه گاوان دیگر خزیدی. سبب آن را از او سؤال کردند در جواب گفت:

زآن روز که از سروی خود ماندم فرد
شد معرکه دلاوری بر من سرد
دیرین مثلی هست که در روز نبرد
ضربت بود از حربه و دعوی از مرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گاوی بر گله خود سالار بود و در میانه گاوان به قوت سرو نامدار. چون گرگ بر ایشان زور آوردی آفت وی را به زخم سرو از ایشان دور کردی، نگاه دست حادثه بر وی شکست آورد سروی وی را آفتی رسید. بعد از آن چون گرگ را بدیدی در پناه گاوان دیگر خزیدی. سبب آن را از او سؤال کردند در جواب گفت:
هوش مصنوعی: یک گاو در میان گله‌اش مانند سروی بلند و نیرومند بود. وقتی که گرگ به آنها حمله‌ور می‌شد، او با قدرت خود، گرگ را وادار به عقب‌نشینی می‌کرد. اما روزی به خاطر حادثه‌ای دچار آسیب شد و دیگر نتوانست به خوبی از خود دفاع کند. پس از آن، وقتی گرگ را می‌دید، به پناهگاهم گاوان دیگر پناه می‌برد. وقتی از او دربارهٔ این تغییر واضح پرسیدند، او در پاسخ توضیح داد.
زآن روز که از سروی خود ماندم فرد
شد معرکه دلاوری بر من سرد
هوش مصنوعی: از آن روز که از خودم دور شدم، میدان شجاعت برایم سرد و بی‌تحرک شد.
دیرین مثلی هست که در روز نبرد
ضربت بود از حربه و دعوی از مرد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در گذشته، در مواقع جنگ و نبرد، ضربات و حملات از سلاح‌ها و استدلال‌ها برمی‌آمد. به طور کلی، اشاره به این دارد که در جنگ‌ها، همواره سلاح و استدلال نقش مهمی ایفا می‌کنند.