گنجور

بخش ۹ - ناصرخسرو

ناصر خسرو الانصاری - رحمة الله علیه - در صناعت شعر ماهر بود و در فنون حکمت کامل اما به سوی اعتقاد و میل به زندقه و الحاد متهم شده بود، و او را سفرنامه ایست که در اکثر معموره کرده و محاوراتی که با افاضل کرده در آنجا به نظم آورده و این ابیات که عین القضات - قدس سره - در کتاب زبده الحقایق ایراد کرده از جمله منظومات اوست:

همه جور من از بلغاریان است
که مادامم همی باید کشیدن
گنه بلغاریان را نیز هم نیست
بگویم گر تو بتوانی شنیدن
خدایا این بلا و فتنه از توست
ولیکن کس نمی یارد چخیدن
همی آرند ترکان را ز بلغار
ز بهر پرده مردم دریدن
لب و دندان آن خوبان چون ماه
بدین خوبی نبایست آفریدن
که از عشق لب و دندان ایشان
به دندان لب همی باید گزیدن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناصر خسرو الانصاری - رحمة الله علیه - در صناعت شعر ماهر بود و در فنون حکمت کامل اما به سوی اعتقاد و میل به زندقه و الحاد متهم شده بود، و او را سفرنامه ایست که در اکثر معموره کرده و محاوراتی که با افاضل کرده در آنجا به نظم آورده و این ابیات که عین القضات - قدس سره - در کتاب زبده الحقایق ایراد کرده از جمله منظومات اوست:
هوش مصنوعی: ناصر خسرو الانصاری، شاعر و حکیم بزرگ، در هنر شعر سرایی و دانش حکمت مهارت زیادی داشت. با این حال، او به داشتن افکاری خلافاعتقاد و گرایش به کفر متهم شده بود. او سفرنامه‌ای دارد که در آن به توصیف سفرهایش به بسیاری از مکان‌ها پرداخته و گفتگوهایی که با افراد برجسته داشته را به نظم درآورده است. برخی از اشعار او که عین القضات در کتاب خود به نام زبده الحقایق آورده، نمونه‌ای از آثار اوست.
همه جور من از بلغاریان است
که مادامم همی باید کشیدن
هوش مصنوعی: من هر جور که هستم به خاطر بلغاریان است و باید همیشه این وضعیت را تحمل کنم.
گنه بلغاریان را نیز هم نیست
بگویم گر تو بتوانی شنیدن
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم در مورد گناه بلغاریان صحبت کنم، اما اگر تو بخواهی و بتوانی، می‌توانی آن را بشنوی.
خدایا این بلا و فتنه از توست
ولیکن کس نمی یارد چخیدن
هوش مصنوعی: خدایا، این مصیبت و مشکل از جانب توست، اما هیچ کس نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کند یا کاری انجام دهد.
همی آرند ترکان را ز بلغار
ز بهر پرده مردم دریدن
هوش مصنوعی: ترکان از سرزمین بلغار به منظور پنهان کردن خود و جلوگیری از آسیب رساندن به مردم، به سفر می‌روند.
لب و دندان آن خوبان چون ماه
بدین خوبی نبایست آفریدن
هوش مصنوعی: لب و دندان آن زیباها به اندازه‌ای دلنواز و جذاب است که نباید به این خوبی هیچ چیز دیگری خلق کرد.
که از عشق لب و دندان ایشان
به دندان لب همی باید گزیدن
هوش مصنوعی: برای اینکه طعم عشق را بچشیم، گاهی باید از سختی‌ها و دردها عبور کنیم.

حاشیه ها

1401/01/03 01:04
اختیار بخشی

سلام به نظر نمی رسد این شعر از ناصر خسرو باشد. دکتر شفیعی کدکنی همین شعر را در کتاب تازیانه های سلوک صفحه ۲۴۰ جزو اشعار سنایی غزنوی آورده است که با مشرب ملامتی این شاعر بزرگ بیشتر می خواند تا ناصر خسرو. شعر از پختگی و روانی برخوردار است و بیشتر با سبک شعری سنایی نزدیک است. 

1401/01/03 02:04
اختیار بخشی

مورد مهم دیگر در بیت ششم به چه حقی کلمه «ترکان» را به «خوبان» تغییر داده‌اید؟! قس «ترکان پارسی‌گوی» که به «خوبان پارسی‌گوی» تحریف کرده‌اند.  مگر نمی‌دانید که بلغارهای قدیم و اصیل قومی از اقوام ترک بوده‌اند؟ دکتر شفیعی کدکنی همین بیت را به درستی «ترکان چون ماه» نوشته است. 

1401/01/03 02:04
اختیار بخشی

ترتیب ابیات هم درست نیست. ترتیب و شکل درست این است: همه رنج من از بلغاریان است/ که مادامم همی‌باید کشیدن/ همی‌آرند ترکان را ز بلغار/ ز بهر پرده مردم دریدن/ گنه بلغاریان را نیز هم نیست/ بگویم گر تو بتوانی شنیدن/ لب و دندان این ترکان چون ماه/ بدین خوبی چه باید آفریدن؟/ که از بهر لب و دندان ایشان/ به دندان لب همی باید گزیدن/ خدایا این بلا و فتنه از توست/ ولیکن کس نمی یارد چخیدن.  

1403/03/08 21:06
احسان یزدی

متاسفانه موفق به ویرایش نشدم اما متن صحیح بر طبق منبع کاغذی چنین است:
ناصر خسرو، در صناعت شعر ماهر بود و در فنون حکمت کامل. اما به سوء اعتقاد و میل به زندقه و الحاد متهم (شده بود). و او را سفرنامه‌ای است که در اکثر معموره سفر کرده، و محاوراتی که با افاضل کرده به نظم آورده، و این ابیات که عین القضات در کتاب زبدة الحقایق ایراد کرده از جمله منظومات اوست. قطعه:

1403/07/18 09:10
برمک

همه جور من از بلغاریان است

که مادامم همی باید کشیدن

گنه بلغاریان را نیز هم نیست

بگویم گر تو بتوانی شنیدن

خدایا این بلا و فتنه از توست

ولیکن کس نمی یارد چخیدن

همی آرند ترکان را ز بلغار

ز بهر پرده مردم دریدن

لب و دندان آن خوبان چون ماه

بدین خوبی نبایست آفریدن

که از عشق لب و دندان ایشان

به دندان لب همی باید گزیدن