بخش ۱۸ - خاقانی
خاقانی حقایقی شروانی - رحمه الله تعالی، وی را به سبب کمالی که در صناعت شعر داشته حسان العجم لقب کرده اند از همه شعرا در اسلوب سخن ممتاز است و در آن شیوه غریب بی انباز در مواعظ و حکم طریقه حکیم سنایی سپرده است و در آن گوی مسابقت از اقران برده و در قطعه ای بر وجه مفاخرت می گوید:
شاعر مبدع منم خوان معانی مراست
ریزه خور خوان من عنصری و رودکی
زنده چو نفس حکیم نام من از تازگی
گشته چو مال کریم حرص من از اندکی
و رشیدالدین وطواط در مدح وی گفته است:
ای سپهر قدر را خورشید و ماه
وی سریر فضل را دستور و شاه
افضل الدین بوالفضایل بحر فضل
فیلسوف دین فزای کفر کاه
و از مقطعات وی است این دو بیت:
بس کن از سودای خوبان داشتن خاقانیا
کز سر سودا خرد را در سر آید خیرگی
صورت خوبان به معنی چون ببینی آینه است
کز برون سو روشنی دارد درون سو تیرگی
و وی را مثنوی است تحفة العراقین نام و این چند بیت از مفتتح آن است:
ماییم نظارگان غمناک
زین حقه سبز و مهره خاک
کین حقه و مهره تا به جایند
سرکیسه عمر می گشایند
وین طرفه که بر بساط فرمان
مهره ز منست و حقه گردان
خود بوالعجبان سحر کارند
گه قاقم و گاه قندز آرند
وقت است که وقت در سرآید
سیلاب عدم به سر درآید
وقت است که این چهار حمال
بنهند محفه مه و سال
وقت است که مرکبان انجم
هم نعل بیفکنند هم سم
بخش ۱۷ - سوزنی: سوزنی - رحمه الله تعالی، وی از نسف بوده است، و به تحصیل به بخارا آمد و بر شاگرد سوزنگری عاشق شد و به شاگردی استاد وی رفت و در آن مهارتی تمام حاصل کرد و هزل بر طبیعت وی غالب بود، بنابر آن هذیانات بسیار گفته است، و این دو بیت از قصیده ایست که در اعتذار از آنها می گوید:بخش ۱۹ - فخرالدین اسعد گرگانی: فخری جرجانی - رحمه الله تعالی - از اماثل و افاضل روزگار است میزان کمال فضل و دقت شعر وی کتاب ویس و رامین است و آن در این روزگار مهجور و نایاب، و این چند بیت از مواضع متعدد آن کتاب است:
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خاقانی حقایقی شروانی - رحمه الله تعالی، وی را به سبب کمالی که در صناعت شعر داشته حسان العجم لقب کرده اند از همه شعرا در اسلوب سخن ممتاز است و در آن شیوه غریب بی انباز در مواعظ و حکم طریقه حکیم سنایی سپرده است و در آن گوی مسابقت از اقران برده و در قطعه ای بر وجه مفاخرت می گوید:
هوش مصنوعی: خاقانی شروانی، شاعر برجستهای است که به خاطر مهارتهای بینظیرش در شعر، لقب حسان العجم را دریافت کرده است. او در شیوه بیان خود، از تمامی شاعران متمایز است و در نوع خاص خود، بدون همتا، مواعظ و حکمهای حکیمانه سنایی را دنبال کرده است. خاقانی در عرصه شعر توانسته از دیگران پیشی بگیرد و در یکی از آثارش با افتخار میگوید:
شاعر مبدع منم خوان معانی مراست
ریزه خور خوان من عنصری و رودکی
هوش مصنوعی: من شاعری هستم که معانی نو را خلق میکنم و دیگران مانند عنصری و رودکی از دسترنج من استفاده میکنند.
زنده چو نفس حکیم نام من از تازگی
گشته چو مال کریم حرص من از اندکی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در زندگی، نبوغ و حکمت باعث حیات و تازگی نام من شده است و مانند مال باارزش، حرص من از کمبود و نقصی که در زندگیام دارم، بیشتر میشود.
و رشیدالدین وطواط در مدح وی گفته است:
هوش مصنوعی: رشیدالدین وطواط در ستایش او نوشته است:
ای سپهر قدر را خورشید و ماه
وی سریر فضل را دستور و شاه
هوش مصنوعی: ای آسمان، خورشید و ماه به تو ارزش و قدر میبخشند و دانش و فضیلت، قدرت و سلطنت تو را بر عهده دارند.
افضل الدین بوالفضایل بحر فضل
فیلسوف دین فزای کفر کاه
هوش مصنوعی: بهترین دین، دینی است که دارای فضائل و ویژگیهای نیکو باشد. آن را میتوان به مانند دریایی از فضیلتها دانست که در آن حکمت و عقل وجود دارد و به دور از هرگونه جهل یا کفر است.
و از مقطعات وی است این دو بیت:
هوش مصنوعی: این دو بیت از آثار اوست.
بس کن از سودای خوبان داشتن خاقانیا
کز سر سودا خرد را در سر آید خیرگی
هوش مصنوعی: دیگر از خیال نیکوییها دست بردار، زیرا که این افکار میتوانند عقل را به جنون بکشند.
صورت خوبان به معنی چون ببینی آینه است
کز برون سو روشنی دارد درون سو تیرگی
هوش مصنوعی: وقتی صورت زیبا و دلربایی را ببینی، مانند این است که به آینه نگاه کردهای؛ زیرا آینه از بیرون روشنایی دارد اما درونش تاریکی نهفته است.
و وی را مثنوی است تحفة العراقین نام و این چند بیت از مفتتح آن است:
هوش مصنوعی: یک اثر شعر به نام "تحفة العراقین" دارد و این چند بیت ابتدایی آن به شرح زیر است:
ماییم نظارگان غمناک
زین حقه سبز و مهره خاک
هوش مصنوعی: ما ناظرانی هستیم غمگین از این حقه سبز و این دنیای فانی.
کین حقه و مهره تا به جایند
سرکیسه عمر می گشایند
هوش مصنوعی: وقتی که انسان در زندگی به حقهها و ترفندها میپردازد، در واقع دارایی عمر خود را خرج میکند و به پایان میرساند.
وین طرفه که بر بساط فرمان
مهره ز منست و حقه گردان
هوش مصنوعی: این جالب است که در میانه بازی، کنترل و فرمان از آن من است و مهرهها و ترفندها در دست من قرار دارند.
خود بوالعجبان سحر کارند
گه قاقم و گاه قندز آرند
هوش مصنوعی: این شعر به شخصیتهای عجیب و غریب اشاره دارد که گاهی با کارهای شگفتآور خود، تعجب و شگفتی دیگران را برمیانگیزند. آنها در یک لحظه به صورت معماگونه عمل میکنند و در لحظهای دیگر عادی و قابل پیشبینی به نظر میرسند. این تغییرات در رفتار آنها نشاندهنده پیچیدگی و ناهمگونی در شخصیتشان است.
وقت است که وقت در سرآید
سیلاب عدم به سر درآید
هوش مصنوعی: زمانی خواهد رسید که لحظه وجود فرا برسد و طغیانی از عدم به پایان راه آید.
وقت است که این چهار حمال
بنهند محفه مه و سال
هوش مصنوعی: زمانی فرارسیده که این چهار باربر، بارها و بارنامهها را به کنار بگذارند و به زندگی خود بپردازند.
وقت است که مرکبان انجم
هم نعل بیفکنند هم سم
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده است که حتی ستارهها نیز از پا به زمین بیفتند و سرنوشت خود را تغییر دهند.