گنجور

بخش ۸

قاضی بغداد به عزیمت مسجد آدینه پیاده بیرون آمد مستی پیش وی رسید، وی را بشناخت گفت: اعزک الله ایها القاضی، روا باشد که تو پیاده روی؟ آنگه به طلاق سوگند خورد که قاضی را برگردن خود سوار کند.

قاضی گفت: پیش آی ای ملعون چون برگردن او سوار شد. روی باز پس کرد که به تک تیز روم یا آهسته؟ گفت: میان این و آن اما باید که رم نکنی و نلغزی و به پای دیوارها نزدیک روی تا از مزاحمت روندگان مأمون باشم.

گفت: بارک الله ایها القاضی تو خود قاعده سواری را نیکو می دانسته ای. چون قاضی را به مسجد رسانید فرمود تا وی را در زندان محبوس کنند. گفت: اصلحک الله ایها القاضی این سزای کسی است که تو را از مذلت پیادگی برهاند و به مرکوبی تو تن دردهد و به عزت سواری به مسجد رساند؟ قاضی بخندید و وی را بگذاشت.

مستی به قصد عربده چون راه گیردت
با او به رفق کار کن ای کاردان حکیم
موییست عرض مرد خردمند خرده دان
مپسندش از کشاکش نابخردان دو نیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قاضی بغداد به عزیمت مسجد آدینه پیاده بیرون آمد مستی پیش وی رسید، وی را بشناخت گفت: اعزک الله ایها القاضی، روا باشد که تو پیاده روی؟ آنگه به طلاق سوگند خورد که قاضی را برگردن خود سوار کند.
هوش مصنوعی: قاضی بغداد از مسجد آدینه به‌طور پیاده خارج شد. فردی مست به او رسید و او را شناخت و گفت: "خدا تو را عزت دهد ای قاضی، آیا درست است که تو پیاده راه می‌روی؟" سپس به طلاق سوگند خورد که قاضی را بر پشت خود سوار کند.
قاضی گفت: پیش آی ای ملعون چون برگردن او سوار شد. روی باز پس کرد که به تک تیز روم یا آهسته؟ گفت: میان این و آن اما باید که رم نکنی و نلغزی و به پای دیوارها نزدیک روی تا از مزاحمت روندگان مأمون باشم.
هوش مصنوعی: قاضی گفت: بیا جلو ای ملعون و سوار بر او شو. او پرسید که آیا باید با سرعت حرکت کند یا آرام برود؟ قاضی پاسخ داد: در بین این دو، اما باید مراقب باشی که فرار نکنی و لیز نخوری و نزدیک دیوارها حرکت کنی تا از مزاحمت دیگران در امان باشی.
گفت: بارک الله ایها القاضی تو خود قاعده سواری را نیکو می دانسته ای. چون قاضی را به مسجد رسانید فرمود تا وی را در زندان محبوس کنند. گفت: اصلحک الله ایها القاضی این سزای کسی است که تو را از مذلت پیادگی برهاند و به مرکوبی تو تن دردهد و به عزت سواری به مسجد رساند؟ قاضی بخندید و وی را بگذاشت.
هوش مصنوعی: گفت: خداوند تو را حفظ کند ای قاضی، تو خود می‌دانی که سواری چه فضیلتی دارد. وقتی قاضی او را به مسجد برد، دستور داد که او را در زندان حبس کنند. او گفت: خدا تو را اصلاح کند ای قاضی، آیا این سزاوار کسی است که تو را از ذلت پیاده‌روی نجات داده و به سوار شدن بر مرکب تشویق کرده و با عزت به مسجد رسانده است؟ قاضی لبخند زد و او را رها کرد.
مستی به قصد عربده چون راه گیردت
با او به رفق کار کن ای کاردان حکیم
هوش مصنوعی: اگر کسی با حالتی که به نظر می‌آید مست و پرجنب‌وجوش است به تو نزدیک شود، با او با مهربانی و احتیاط رفتار کن، ای فرد خبره و با تدبیر.
موییست عرض مرد خردمند خرده دان
مپسندش از کشاکش نابخردان دو نیم
هوش مصنوعی: موی انسان خردمند در برابر مردان نادان اهمیت چندانی ندارد، بنابراین نباید به خاطر مشکلات و تنش‌های ناشی از نادانی دیگران، به او بی‌اعتنایی کرد.