گنجور

بخش ۴۱

روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران به هوای گشت و تماشای صحرا و دشت بیرون رفتیم چون در موضع خرم منزل ساختیم و سفره انداختیم سگی از دور آن را دید، خود را به آنجا رسانید.

یکی از حاضران پاره سنگ برداشت و چنانکه نان پیش سگ اندازند پیش وی انداخت آن را بوی کرد و بی توقف بازگشت، هرچند آواز دادند التفات نکرد اصحاب از آن متعجب شدند.

یکی از آن میان گفت: می دانید که این سگ چه گفت؟ گفت: این بدبختان از بخیلی و گرسنگی سنگ می خورند، از خوان ایشان چه توقع توان داشت و از سفره ایشان چه تمتع توان گرفت؟

خواجه چون افکنده خوان نزدیک و دور
حظ و بهره برده زانجا بیدرنگ
حظ مسکین گر به از نزدیک چوب
بهره بیچاره سگ از دور سنگ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران به هوای گشت و تماشای صحرا و دشت بیرون رفتیم چون در موضع خرم منزل ساختیم و سفره انداختیم سگی از دور آن را دید، خود را به آنجا رسانید.
هوش مصنوعی: یک روز در فصل بهار، با گروهی از دوستان به قصد گشت‌زنی و دیدن طبیعت به دشت و صحرا رفتیم. وقتی در مأوای خوشی سکنی گزیدیم و سفره‌ای پهن کردیم، سگی از دور آن را مشاهده کرد و به سمت ما آمد.
یکی از حاضران پاره سنگ برداشت و چنانکه نان پیش سگ اندازند پیش وی انداخت آن را بوی کرد و بی توقف بازگشت، هرچند آواز دادند التفات نکرد اصحاب از آن متعجب شدند.
هوش مصنوعی: یکی از افرادی که در آنجا بود، تکه سنگی برداشت و آن را مانند نانی که به سمت سگی می‌اندازند، جلوی او پرتاب کرد. آن شخص سنگ را بو کرد و بی‌درنگ به سمت خود بازگشت. هرچقدر هم که به او صدا زدند، به حرف آنها توجه نکرد و این موضوع موجب تعجب دیگران شد.
یکی از آن میان گفت: می دانید که این سگ چه گفت؟ گفت: این بدبختان از بخیلی و گرسنگی سنگ می خورند، از خوان ایشان چه توقع توان داشت و از سفره ایشان چه تمتع توان گرفت؟
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها گفت: آیا می‌دانید این سگ چه گفت؟ گفت: این افراد بیچاره به خاطر بخیل بودن و گرسنگی حتی سنگ می‌خورند، پس چه انتظاری می‌توان از سفره آن‌ها داشت و چه بهره‌ای می‌توان از غذایشان برد؟
خواجه چون افکنده خوان نزدیک و دور
حظ و بهره برده زانجا بیدرنگ
هوش مصنوعی: سید وقتی که سفره‌اش را در جلوی خود پهن کرده، هم از نزدیک و هم از دور از آن بهره‌مند می‌شود.
حظ مسکین گر به از نزدیک چوب
بهره بیچاره سگ از دور سنگ
هوش مصنوعی: سهم بیچاره، اگرچه کم باشد، بهتر است از دوری و حسرت. حتی اگر سگ از فاصله سنگی بیفتد، باز هم نمی‌تواند آنچه نزدیک است را با حسرت داشته باشد.