گنجور

بخش ۲۱

مدعیی خود را به صورت علویان آراسته و به دعوی آن نسبت عالی برخاسته،

در دعوی وی عیان نه از صدق فروغ
هم دوش ز گیسوان گواهان دروغ

بر صاحبدلی درآمد، از جای بجست و وی را بر صدر نشاند و در صف نعال نشست. هر چه طلب داشت زیادت از آن عطا کرد و در وقت خروجش ادب مشایعه به جای آورد. اصحاب گفتند: ما این شخص را می شناسیم، نسبت وی از این نسبت دور است و دعوی وی در این صورت کذب و زور، نه پدرش را از این خاندان بویی است نه مادرش را در این خانواده رویی،

مادرش شهرگرد و خانه گداست
پدرش دیگ بند و دوک تراش
آن یکی از قبیله ارذال
وین دگر از طویله اوباش

صاحبدل گفت: آنچه ما کردیم نه لایق صادقان این خانواده است بلکه فراخور مدعیان از راه افتاده است!

هرکس ز خاندان نبوت نصیب یافت
تعظیم او وظیفه هر بی نصیب نیست
هست او غریب دهر به راه محبتش
گر مال و ملک و جاه ببازی غریب نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مدعیی خود را به صورت علویان آراسته و به دعوی آن نسبت عالی برخاسته،
هوش مصنوعی: مدعی به گونه‌ای خود را به علویان شبیه کرده و ادعای نسب و جایگاه بلندمرتبه‌ای دارد.
در دعوی وی عیان نه از صدق فروغ
هم دوش ز گیسوان گواهان دروغ
هوش مصنوعی: در ادعای او، حقیقت به وضوح مشخص است، اما همزمان با گیسوان گواهان دروغ، حقیقت هم روشن نمی‌شود.
بر صاحبدلی درآمد، از جای بجست و وی را بر صدر نشاند و در صف نعال نشست. هر چه طلب داشت زیادت از آن عطا کرد و در وقت خروجش ادب مشایعه به جای آورد. اصحاب گفتند: ما این شخص را می شناسیم، نسبت وی از این نسبت دور است و دعوی وی در این صورت کذب و زور، نه پدرش را از این خاندان بویی است نه مادرش را در این خانواده رویی،
هوش مصنوعی: او با کمال ارادت و احترام به استقبالش رفت، از جایش برخاست و او را بر صدر نشاند و در کنار خود جای داد. هر چه خواست، بیش از آنچه که طلب کرده بود، به او عطا کرد و هنگام خروجش آداب و رسوم را رعایت کرد. اصحاب گفتند: ما این شخص را می‌شناسیم و نسبت او به این خاندان بسیار دور است. ادعای او در این موقعیت نادرست و بی‌اساس است؛ نه پدرش از این خانواده است و نه مادرش ارتباطی با این خاندان دارد.
مادرش شهرگرد و خانه گداست
پدرش دیگ بند و دوک تراش
هوش مصنوعی: مادرش زنی است که در کوچه و بازار رفت و آمد می‌کند و به کارهای ناچیز مشغول است، پدرش نیز کسی است که به کارهای دستی و تولید اشیاء کوچک مشغول است.
آن یکی از قبیله ارذال
وین دگر از طویله اوباش
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها از گروهی پست و بی‌ارزش است و دیگری هم از جمعیتی ناهنجار و بی‌فرهنگ.
صاحبدل گفت: آنچه ما کردیم نه لایق صادقان این خانواده است بلکه فراخور مدعیان از راه افتاده است!
هوش مصنوعی: صاحبدل گفت: کارهایی که ما انجام دادیم نه به اندازه‌ی شخصیت‌های راستین این خانواده است، بلکه متناسب با کسانی است که به عنوان مدعی به میدان آمده‌اند.
هرکس ز خاندان نبوت نصیب یافت
تعظیم او وظیفه هر بی نصیب نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که از خاندان پیامبران بهره‌ای دارد، احترام و بزرگداشت او وظیفه‌ای است برای کسانی که از این نعمات بی‌بهره‌اند.
هست او غریب دهر به راه محبتش
گر مال و ملک و جاه ببازی غریب نیست
هوش مصنوعی: او در دنیای خود متفاوت و بی‌نظیر است. اگر برای عشق و محبتش ثروت، مقام و جاه را فدای کنی، او هنوز هم غریب و بی‌همتا نخواهد بود.