بخش ۱۴
جاحظ گوید: هرگز خود را چنان خجل ندیدم که روزی مرا زنی بگرفت و به در دکان استاد ریخته گر برد که همچنین من متحیر شدم که آن چه بود؟ از آن استاد پرسیدم گفت: مرا فرموده بود که تمثالی بر صورت شیطان برای من بساز گفتم: نمی دانم که بر چه شکل می باید ساخت تو را آورد که بدین شکل!
بوالعجب روی و گونه ای داری
کس بدین روی و گونه نتوان کرد
بهر تصویر صورت شیطان
جز رخت را نمونه نتوان کرد
بخش ۱۳: فاضلی که صورتی قبیح و هیئتی کریه داشت به فرزدق رسید وی را دید که روی او به جهت مرضی زرد شده. گفت: تو را چه بوده است که رنگ تو چنین زرد شده است؟بخش ۱۵: شخصی زشت رویی را دید که از گناهان استغفار می کرد و نجات از آتش دوزخ می طلبید گفت: ای دوست بدین روی چرا بر دوزخ بخیلی می کنی و آن را از آتش دریغ می داری؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جاحظ گوید: هرگز خود را چنان خجل ندیدم که روزی مرا زنی بگرفت و به در دکان استاد ریخته گر برد که همچنین من متحیر شدم که آن چه بود؟ از آن استاد پرسیدم گفت: مرا فرموده بود که تمثالی بر صورت شیطان برای من بساز گفتم: نمی دانم که بر چه شکل می باید ساخت تو را آورد که بدین شکل!
هوش مصنوعی: جاحظ میگوید: هیچگاه به اندازهای که در آن روز خجالتزده شدم، خجالتزده نشده بودم. زنی مرا گرفت و به دکان یک استاد ریختهگر برد. آنجا به شدت متحیر شدم و از استاد پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است. استاد به من گفت که یکی از افراد از او خواسته بود که تمثالی به شکل شیطان برای او بسازد و من نیز ندانستم که باید آن را به چه شکلی بسازم و به همین خاطر آن زن مرا به آنجا آورد.
بوالعجب روی و گونه ای داری
کس بدین روی و گونه نتوان کرد
هوش مصنوعی: واقعاً چهره و چهرهای داری که هیچکس نمیتواند به این زیبایی داشته باشد.
بهر تصویر صورت شیطان
جز رخت را نمونه نتوان کرد
هوش مصنوعی: برای نشان دادن چهره شیطان، هیچ الگویی جز خود او وجود ندارد.