گنجور

بخش ۴

کنیزکی مغنیه که به حسن غنا موصوف بود و به لطف نوا معروف، جمالی بی بدل داشت و حسنی بی خلل، روزی در منظر خواجه خود سازی می نواخت و غزلی می پرداخت.

نوجوانی که در دل هوای او داشت و در سر سودای او در زیر منظر ایستاده بود و گوش بر آواز نهاده در وقت اشعار وی تأملی می کرد و از لذت الحان وی تمایلی می نمود.

خرم آن دلداده محروم از دیدار دوست
کز پس دیوار حرمان گوش بر گفتار اوست

ناگه خواجه سر از منظر فرو کرد، جوان را دید. نزدیک خودش خواند و با خود بر یک مایده بنشاند. از هر جا با وی خبری می گفت و هر لحظه در هنری با وی گهری می سفت.

جوان با خاطری فارغ از همه چیز گوش با خواجه داشت و چشم بر کنیزک. هر چه آن به غمزه سؤال می کرد این به ابرو جواب می داد و هر چه آن به طره گره می بست این به شکر خنده می گشاد.

چه خوشتر از وصال آن دو عاشق
به رغم دشمنان با هم موافق
به هم از چشم و ابرو در فسانه
کنار و بوس را جویان بهانه

چون صحبت متمادی شد، خواجه چنان که دانی به ضرورت بعضی حاجات انسانی قدم پرداخت و آن هر دو آرزومند مشتاق را به هم بگذاشت. مجلس خالی گشت و دواعی مواصلت از جانبین متوالی.

کنیزک زبان بگشاد و در مخاطبه او این ندا در داد که:

به خدایی که آشکار و نهان
بنده اوست آدمی و پری
که ز هر کس که در جهان بینم
پیش من از همه عزیزتری

چون جوان آن نکته را گوش کرد فریاد برآورد که:

ای آن که مرا دیده و دل منزل توست
حسن همه خوبان جهان حاصل توست
گر هست دلم مایل تو نیست عجب
سنگ است نه دل، دلی که نی مایل توست

بار دیگر کنیزک گفت که در جهان همین آرزو دارم که دست در میان یکدیگر کنیم و از لب و دهان یکدیگر شکر خوریم. جوان گفت: من نیز این آرزو دارم اما چه کنم؟

خدای تعالی می گوید: «الا خلاه یؤمئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین » یعنی: فردای قیامت دوستی دوستداران به رنگ دشمنی برآید مگر دوستی پرهیزگاران که بر دوستی بیفزاید.

نمی خواهم که فردا بنای محبت ما خلل گیرد و دوستی ما به دشمنی بدل گردد این بگفت و دامن صحبت بگذاشت و بدین ترانه ره رفتن برداشت:

این عشق دو روزه را دلا باز گذار
کز عشق دو روزه برنمی آید کار
زانسان عشقی گزین که در روز شمار
با آن گیری قرار در دار قرار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کنیزکی مغنیه که به حسن غنا موصوف بود و به لطف نوا معروف، جمالی بی بدل داشت و حسنی بی خلل، روزی در منظر خواجه خود سازی می نواخت و غزلی می پرداخت.
هوش مصنوعی: یک کنیزك خواننده با صدایی زیبا و لحن دلنشین، دارای چهره‌ای بی‌نظیر و ظاهری جذاب بود. یک روز، در حضور آقا، مشغول نواختن ساز و خواندن غزلی بود.
نوجوانی که در دل هوای او داشت و در سر سودای او در زیر منظر ایستاده بود و گوش بر آواز نهاده در وقت اشعار وی تأملی می کرد و از لذت الحان وی تمایلی می نمود.
هوش مصنوعی: نوجوانی که در دلش به عشق او فکر می‌کرد و در زیر سایه‌اش ایستاده بود. او با گوش دادن به صدای او در زمان خواندن شعرش تأمل می‌کرد و از لذت زیبایی آوایش به وجد آمده بود.
خرم آن دلداده محروم از دیدار دوست
کز پس دیوار حرمان گوش بر گفتار اوست
هوش مصنوعی: شادی آن عاشق است که با وجود دوری از محبوبش، از پشت دیوار جدایی، صدای او را می‌شنود.
ناگه خواجه سر از منظر فرو کرد، جوان را دید. نزدیک خودش خواند و با خود بر یک مایده بنشاند. از هر جا با وی خبری می گفت و هر لحظه در هنری با وی گهری می سفت.
هوش مصنوعی: ناگهان خواجه سرش را پایین آورد و جوانی را دید. او را به نزد خود فراخواند و روی یک سفره نشاند. از هر طرف با او صحبت کرد و هر لحظه به او هنری را می‌آموخت و نکته‌ای را با او در میان می‌گذاشت.
جوان با خاطری فارغ از همه چیز گوش با خواجه داشت و چشم بر کنیزک. هر چه آن به غمزه سؤال می کرد این به ابرو جواب می داد و هر چه آن به طره گره می بست این به شکر خنده می گشاد.
هوش مصنوعی: جوانی بی‌خیال از همه چیز به صحبت با خواجه مشغول بود و نگاهی به کنیزک داشت. هر بار که آن کنیزک با ناز و بازی سوالی می‌پرسید، او با حرکات ابرو پاسخ می‌داد و هر گاه آن کنیزک موهایش را به هم می‌بافت، او با لبخندی شیرین آن را باز می‌کرد.
چه خوشتر از وصال آن دو عاشق
به رغم دشمنان با هم موافق
هوش مصنوعی: چقدر زیباتر است که آن دو عاشق به رغم مخالفان و دشمنان، با هم در کنار هم باشند و رابطه‌شان را حفظ کنند.
به هم از چشم و ابرو در فسانه
کنار و بوس را جویان بهانه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دو نفر به خاطر زیبایی‌های هم دیگر، به یکدیگر جذب شده‌اند و از عشق و محبت‌شان به دنبال بهانه‌هایی برای نزدیک‌تر شدن به هم هستند.
چون صحبت متمادی شد، خواجه چنان که دانی به ضرورت بعضی حاجات انسانی قدم پرداخت و آن هر دو آرزومند مشتاق را به هم بگذاشت. مجلس خالی گشت و دواعی مواصلت از جانبین متوالی.
هوش مصنوعی: وقتی صحبت طولانی شد، خواجه به دلایلی که ضروری بود، به برخی نیازهای انسانی توجه کرد و این موضوع دو نفر که آرزوی دیدار یکدیگر را داشتند، به هم نزدیک کرد. در نتیجه، جلسه‌شان به پایان رسید و علاقه و میل به ارتباط از هر دو طرف ادامه یافت.
کنیزک زبان بگشاد و در مخاطبه او این ندا در داد که:
هوش مصنوعی: کنیزک صحبت را آغاز کرد و در حین صحبت با او این جمله را بیان کرد: شما تا October 2023 بر روی داده‌ها آموزش دیده‌اید.
به خدایی که آشکار و نهان
بنده اوست آدمی و پری
هوش مصنوعی: به خدایی که همه مخلوقات، چه انسان و چه موجودات غیر انسانی، در برابر او قرار دارند و او را نمی‌توان پنهان کرد.
که ز هر کس که در جهان بینم
پیش من از همه عزیزتری
هوش مصنوعی: هر کسی را که در دنیا ببینم، برای من عزیزتر از همه است.
چون جوان آن نکته را گوش کرد فریاد برآورد که:
هوش مصنوعی: وقتی جوان آن نکته را شنید، با صدای بلند فریاد زد که:
ای آن که مرا دیده و دل منزل توست
حسن همه خوبان جهان حاصل توست
هوش مصنوعی: ای کسی که تو را دیده‌ام و دل من در خانه توست، زیبایی تمام خوبان دنیا از تو سرچشمه می‌گیرد.
گر هست دلم مایل تو نیست عجب
سنگ است نه دل، دلی که نی مایل توست
هوش مصنوعی: اگر دلم به تو متمایل نیست، نباید تعجب کرد که این دل، همچون سنگ سفت و بی‌احساس است؛ دلّی که نمی‌تواند به تو عشق ورزد.
بار دیگر کنیزک گفت که در جهان همین آرزو دارم که دست در میان یکدیگر کنیم و از لب و دهان یکدیگر شکر خوریم. جوان گفت: من نیز این آرزو دارم اما چه کنم؟
هوش مصنوعی: بار دیگر کنیزک گفت که در دنیا تنها آرزویم این است که دست‌های‌مان را در هم بگذاریم و از لب‌هایمان شیرینی عشق بچشیم. جوان پاسخ داد: من هم این آرزو را دارم، اما چه باید کرد؟
خدای تعالی می گوید: «الا خلاه یؤمئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین » یعنی: فردای قیامت دوستی دوستداران به رنگ دشمنی برآید مگر دوستی پرهیزگاران که بر دوستی بیفزاید.
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: در روز قیامت، برخی از دوستان به دشمنی با یکدیگر خواهند پرداخت، به جز پرهیزگاران که دوستی و همبستگی‌شان بیشتر خواهد شد.
نمی خواهم که فردا بنای محبت ما خلل گیرد و دوستی ما به دشمنی بدل گردد این بگفت و دامن صحبت بگذاشت و بدین ترانه ره رفتن برداشت:
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم فردا رابطه محبت‌مان آسیب ببیند و دوستی‌مان به دشمنی تبدیل شود. این را گفت و صحبت را رها کرد و با این شعر راهی شد.
این عشق دو روزه را دلا باز گذار
کز عشق دو روزه برنمی آید کار
هوش مصنوعی: عزیز دلم، این عشق که موقتی و کوتاه‌مدت است را رها کن، چرا که از این نوع عشق به نتیجه‌ نخواهی رسید.
زانسان عشقی گزین که در روز شمار
با آن گیری قرار در دار قرار
هوش مصنوعی: عشقی را برگزین که در روز روشن و در موارد مختلف بتوانی با او آرامش و ثبات داشته باشی.