بخش ۸
عبدالله جعفر را در عهد معاویه از خزانه بیت المال هر سال هزار درم می دادند، چون نوبت به یزید رسید آن را به پنج هزار درم رسانید ملامتش کردند که این حقوق همه مسلمانان است چرا به یک کس می دهی؟
گفت: من این را به همه محتاجان اهل مدینه می دهم زیرا که وی هیچ از ارباب حاجات دریغ نمی دارد، و پنهان از وی کسی را همراه وی به مدینه فرستادند، و در مدت یک ماه همه را صرف کرد، چنانچه به قرض محتاج شد.
اگر به دست کریم اوفتد جهان یکسر
جهان چه باشد صدبار از جهان هم بیش
چرا شود دل درویش ریش ازان حسرت
چو هست کیسه جودش خزینه درویش
بخش ۷: در مدینه عالمی بود عامل و در جمیع علوم دینی کامل، روزی گذرش بر دار نخاسین افتاد کنیزکی دید مغنیه که به حسن صوت غیرت ناهید بود و به جمال صورت حیرت خورشید، شیفته جمال و فریفته زلف و خال او شد.بخش ۹: خلیفه بغداد در موکب حشمت و شوکت خود می راند دیوانه ای پیش وی رسید و گفت: ای خلیفه عنان کشیده دار که در مدیح تو سه بیت گفته ام. گفت: بخوان! بخواند، خلیفه را خوش آمد.
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.