بخش ۱۹
اسکندر را گفتند به چه سبب یافتی آنچه یافتی از دولت سلطنت و وسعت مملکت با صغر سن و حداثت عهد؟ گفت: به استمالت دشمنان تا از غایله دشمنی زمام تافتند، و از تعاهد دوستان تا در قاعده دوستی استحکام یافتند.
بایدت ملک سکندر چون وی از حسن سیر
دشمنان را دوست گردان دوستان را دوستر
بخش ۱۸: زنی را از جماعتی که بر حجاج خروج کرده بودند، پیش وی آوردند حجاج با وی سخن می گفت، و وی سر در پیش انداخته بود و نظر بر زمین دوخته، نه جواب وی می داد و نه نظر به وی می کرد.بخش ۲۰: روزی اسکندر با سرهنگان خویش برنشسته بود، یکی از ایشان گفت: خداوند - سبحانه - تو را ملک بزرگ داده است، زنان بسیار کن تا فرزندان تو بسیار گردند و یادگار تو اندر جهان بماند.
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسکندر را گفتند به چه سبب یافتی آنچه یافتی از دولت سلطنت و وسعت مملکت با صغر سن و حداثت عهد؟ گفت: به استمالت دشمنان تا از غایله دشمنی زمام تافتند، و از تعاهد دوستان تا در قاعده دوستی استحکام یافتند.
هوش مصنوعی: اسکندر گفتند که چگونه توانستی به این همه قدرت و وسعت Kingdom در سن کم و در دوران جوانیات دست یابی؟ او پاسخ داد: با جلب رضایت دشمنان به گونهای که از کارزارها فاصله بگیرند و همچنین با تقویت دوستیها به گونهای که روابط دوستانهام استحکام بیشتری پیدا کند.
بایدت ملک سکندر چون وی از حسن سیر
دشمنان را دوست گردان دوستان را دوستر
هوش مصنوعی: باید مانند سکندر، زیبایی و جذابیت داشته باشی تا بتوانی دشمنان را به دوستان خود تبدیل کنی و دوستان را نسبت به خود بیشتر دوست داری.