بخش ۱۸
زنی را از جماعتی که بر حجاج خروج کرده بودند، پیش وی آوردند حجاج با وی سخن می گفت، و وی سر در پیش انداخته بود و نظر بر زمین دوخته، نه جواب وی می داد و نه نظر به وی می کرد.
یکی از حاضران با وی گفت: امیر سخن می گوید و تو از وی اعراض می کنی. گفت: من از خدای تعالی شرم می دارم به مردی نظر کنم که خدای تعالی به وی نظر نمی کند!
روی ظالم مبین که بر رویت
آن ز دوزخ دریست بگشاده
سوی او تا گشاده شد ز خدای
نظر رحمتی نیفتاده
بخش ۱۷: کودکی از بنی هاشم با یکی از ارباب مکارم بی ادبی کرد، شکایت به عمش بردند، خواست تا وی را ادب کند گفت: ای عم من کردم آنچه کردم و عقل من با من نبود، تو بکن آنچه می کنی و عقل تو با توست.بخش ۱۹: اسکندر را گفتند به چه سبب یافتی آنچه یافتی از دولت سلطنت و وسعت مملکت با صغر سن و حداثت عهد؟ گفت: به استمالت دشمنان تا از غایله دشمنی زمام تافتند، و از تعاهد دوستان تا در قاعده دوستی استحکام یافتند.
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زنی را از جماعتی که بر حجاج خروج کرده بودند، پیش وی آوردند حجاج با وی سخن می گفت، و وی سر در پیش انداخته بود و نظر بر زمین دوخته، نه جواب وی می داد و نه نظر به وی می کرد.
هوش مصنوعی: زنی را از بین گروهی که علیه حجاج قیام کرده بودند، به حضور او آوردند. حجاج با او صحبت میکرد، ولی زن سرش را پایین انداخته بود و به زمین نگاه میکرد. نه به سوالات او پاسخ میداد و نه به او نگاه میکرد.
یکی از حاضران با وی گفت: امیر سخن می گوید و تو از وی اعراض می کنی. گفت: من از خدای تعالی شرم می دارم به مردی نظر کنم که خدای تعالی به وی نظر نمی کند!
هوش مصنوعی: یکی از افرادی که در آنجا حضور داشت به او گفت: امیر در حال صحبت است و تو از او روی میگردانی. او پاسخ داد: من از خداوند بزرگ خجالت میکشم به کسی نگاه کنم که خداوند به او توجهی ندارد!
روی ظالم مبین که بر رویت
آن ز دوزخ دریست بگشاده
هوش مصنوعی: به ظالم توجه نکن، زیرا بر چهرهات نشانی از دوزخ نمایان است که دروازهاش به سمت تو باز شده است.
سوی او تا گشاده شد ز خدای
نظر رحمتی نیفتاده
هوش مصنوعی: به سوی او که گشایش یافت، از جانب خداوند لطف و رحمت نازل نشده است.