بخش ۱۲
یزدجرد پسر خود بهرام را در موضعی دید از حرم خود که مناسب نبود وی را فرمود که بیرون رو و حاجب را سی تازیانه بزن و از در پرده سرا دور کن، و کسی دیگر را نام برد که وی را به جای او بنشان.
بهرام به موجب فرموده پدر عمل کرد، اما هنوز سیزده ساله بیش نبود ندانست که سبب غضب وی بر حاجب چه بود بعد از آن روزی به در پرده سرای آمد و خواست که درآید.
حاجب دوم دست بر سینه وی زد و نگذاشت که درآید و گفت: اگر بعد از این تو را در این موضع ببینم سی تازیانه ات بزنم از جهت خیانتی که با حاجب پیشین کردی و سی دیگر از جهت خیانتی که می خواهی با من کنی این خبر به یزدجرد رسید.
حاجب دویم را بخواند و تحسین کرد و احسان نمود و خلعت پوشانید.
حفظ شه باید چنان کز آستان او عبور
در ضمیر بنده و آزاد نتواند گذشت
در حریم حرمت عزش که ستر دولت است
باز نتواند پرید و باد نتواند گذشت
بخش ۱۱: حجاج در شکارگاهی از لشکریان جدا افتاد و به تلی برآمد، دید که اعرابی نشسته و از خرقه خود جنبندگان می چیند و شتران گرد او می چرند چون شتران حجاج را بدیدند برمیدند.بخش ۱۳: وزیر هرمز بن شاپور به وی نامه نوشت که بازرگانان دریابار جواهر بسیار آورده اند و آن را به صد هزار دینار برای پادشاه خریده ایم، شنیده ام که آن را پادشاه نمی خواهد اگر راست است فلان بازرگان به صد هزار دینار سود می خردو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یزدجرد پسر خود بهرام را در موضعی دید از حرم خود که مناسب نبود وی را فرمود که بیرون رو و حاجب را سی تازیانه بزن و از در پرده سرا دور کن، و کسی دیگر را نام برد که وی را به جای او بنشان.
هوش مصنوعی: یزدجرد پسرش بهرام را در مکانی از حرمش دید که مناسب نبود. بنابراین به او فرمان داد که بیرون برود و به حاجب دستور داد که سی ضربه تازیانه به او بزند و او را از در پردهسرا دور کند. همچنین کسی دیگر را نام برد تا به جای او بنشیند.
بهرام به موجب فرموده پدر عمل کرد، اما هنوز سیزده ساله بیش نبود ندانست که سبب غضب وی بر حاجب چه بود بعد از آن روزی به در پرده سرای آمد و خواست که درآید.
هوش مصنوعی: بهرام طبق دستوری که پدرش به او داده بود، عمل کرد، اما هنوز بیش از سیزده سال نداشت و نمیدانست که چرا پدرش از حاجب ناراحت است. پس از آن، روزی به در ورودی خانه آمد و خواست وارد شود.
حاجب دوم دست بر سینه وی زد و نگذاشت که درآید و گفت: اگر بعد از این تو را در این موضع ببینم سی تازیانه ات بزنم از جهت خیانتی که با حاجب پیشین کردی و سی دیگر از جهت خیانتی که می خواهی با من کنی این خبر به یزدجرد رسید.
هوش مصنوعی: حاجب دوم دستش را به سینه وی گذاشت و اجازه نداد که خارج شود و گفت: اگر دوباره تو را در اینجا ببینم، سی تازیانه به خاطر خیانتی که به حاجب قبلی کردی و سی تازیانه دیگر به خاطر خیانتی که می خواهی به من کنی، بر تو میزنم. این خبر به یزدجرد رسید.
حاجب دویم را بخواند و تحسین کرد و احسان نمود و خلعت پوشانید.
هوش مصنوعی: حاجب دوم را صدا زد و از او تعریف کرد، به او نیکی کرد و یک لباس فاخر به او هدیه داد.
حفظ شه باید چنان کز آستان او عبور
در ضمیر بنده و آزاد نتواند گذشت
هوش مصنوعی: برای حفظ مقام و موقعیت باید به گونهای باشد که هیچکس نتواند از درگاه او عبور کند و به عمق وجود بنده و آزاد راه یابد.
در حریم حرمت عزش که ستر دولت است
باز نتواند پرید و باد نتواند گذشت
هوش مصنوعی: در فضای محترم و مقدس او، که نشانهای از قدرت و عظمت است، هیچکس نمیتواند وارد شود و هیچباد و طوفانی نمیتواند به آنجا نفوذ کند.