گنجور

بخش ۶

ملک هند به خلیفه بغداد تحفه ها فرستاد همراه طبیبی فیلسوف به مهارت در طب و حکمت موصوف، پیش خلیفه به پای خاست که سه چیز آورده ام که جز ملوک را نباید و جز سلاطین را نشاید.

فرمود که آن کدام است؟ گفت: اول خضابی که موی سفید را سیاه گرداند به وجهی که هرگز متغیر نشود و سفید نگردددویم معجونی که هر چند طعام خورد معده گران نگردد و مزاج از اعتدال نیفتد سیوم ترکیبی که پشت را قوی گرداند و رغبت مباشرت آرد و از تکرار آن نه ضعف بصر خیزد و نه نقصان قوت.

خلیفه لحظه ای تأمل کرد و گفت: من تو را ازین داناتر گمان داشتم و زیرکتر می پنداشتم اما آن خضاب که گفتی سرمایه غرور و پیرایه کذب و زور است، سیاهی مو ظلمت و سفیدی آن نور است زهی نادان کسی که در آن کوشد که نور را به ظلمت بپوشد.

ابلهی کو می کند موی سفید خود سیاه
از پی پیری جوانی را همه دارد امید
پیش دانایان که در بند شکار دولتند
کی بود زاغ سیه را رونق باز سفید

و اما آن معجون که ذکر کردی من از آن قبیل نیستم که طعام بسیار خورم و به آن لذت گیرم، چه از آن ناخوشتر که هر لحظه به جایی باید رفت که در او نادیدنی را باید دید و ناشنیدنی را باید شنید و نابوییدنی را باید بویید.

حکما گفته اند: گرسنگی بیماریست در مزاج و شراب و طعام آن را ماده علاج نادان کسی است که خود را به اختیار بیمار سازد تا به اضطرار تیمار کند.

می کند کسب اشتها خواجه
تا به آن رخنه در مزاج کند
وانگه آن رخنه را ز پخته و خام
هر چه یابد به آن علاج کند

و اما آن ترکیب که فرمودی، مباشرت با زنان شعبه ایست از جنون از قاعده خرد دور است که خلیفه روی زمین پیش دخترکی به دو زانو درآید و چاپلوسی نماید.

ای زده لاف خرد چند به شهوت گیری
گیسوی شاهد و زنجیر جنون جنبانی
چه جنون باشد ازین بیش که پیش زنکی
بنشینی به سر زانو و کون جنبانی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ملک هند به خلیفه بغداد تحفه ها فرستاد همراه طبیبی فیلسوف به مهارت در طب و حکمت موصوف، پیش خلیفه به پای خاست که سه چیز آورده ام که جز ملوک را نباید و جز سلاطین را نشاید.
هوش مصنوعی: سلطنت هند هدایایی به خلیفه بغداد ارسال کرد و همراه آن‌ها، پزشک و فیلسوفی را که در علم پزشکی و حکمت ماهر بود، فرستاد. این پزشک به حضور خلیفه رسید و گفت که سه چیز آورده‌ام که مخصوص پادشاهان و سلاطین است و نباید به دیگران داده شود.
فرمود که آن کدام است؟ گفت: اول خضابی که موی سفید را سیاه گرداند به وجهی که هرگز متغیر نشود و سفید نگردددویم معجونی که هر چند طعام خورد معده گران نگردد و مزاج از اعتدال نیفتد سیوم ترکیبی که پشت را قوی گرداند و رغبت مباشرت آرد و از تکرار آن نه ضعف بصر خیزد و نه نقصان قوت.
هوش مصنوعی: پرسیدند که کدام مورد مد نظر است؟ پاسخ داد: اولین مورد، رنگی است که موی سفید را سیاه می‌کند به گونه‌ای که هرگز تغییر نکند و دوباره سفید نشود؛ دوم معجونی است که حتی اگر انسان غذای زیادی بخورد، معده را سنگین نکند و حال عمومی او به هم نخورد؛ و سوم ترکیبی است که باعث تقویت پشت می‌شود و رغبت به نزدیکی را افزایش می‌دهد، بدون اینکه تکرار آن موجب ضعف بینایی یا کاهش قدرت شود.
خلیفه لحظه ای تأمل کرد و گفت: من تو را ازین داناتر گمان داشتم و زیرکتر می پنداشتم اما آن خضاب که گفتی سرمایه غرور و پیرایه کذب و زور است، سیاهی مو ظلمت و سفیدی آن نور است زهی نادان کسی که در آن کوشد که نور را به ظلمت بپوشد.
هوش مصنوعی: خلیفه لحظه ای فکر کرد و گفت: من فکر می‌کردم تو از این آگاه‌تر و زیرک‌تر هستی. اما آن رنگی که گفتی، فقط نشانی از غرور و فریب و قدرت است. سیاهی مو نمایانگر تاریکی و سفیدی آن نمایانگر نور است. چه نادان است کسی که سعی می‌کند نور را در تاریکی پنهان کند.
ابلهی کو می کند موی سفید خود سیاه
از پی پیری جوانی را همه دارد امید
هوش مصنوعی: آدم نادانی که موهای سفیدش را سیاه می‌کند تا جوان‌تر به نظر برسد، در واقع همه جوانی را فقط به امید و آرزو دارد.
پیش دانایان که در بند شکار دولتند
کی بود زاغ سیه را رونق باز سفید
هوش مصنوعی: در حضور کسانی که به دنبال تسلط و قدرت هستند، چه کسی به زاغ سیاه (جوانمردی) توجه می‌کند که رونق و ثروتش مانند باز سفید (برتر و باارزش) نیست؟
و اما آن معجون که ذکر کردی من از آن قبیل نیستم که طعام بسیار خورم و به آن لذت گیرم، چه از آن ناخوشتر که هر لحظه به جایی باید رفت که در او نادیدنی را باید دید و ناشنیدنی را باید شنید و نابوییدنی را باید بویید.
هوش مصنوعی: اما درباره آن معجونی که اشاره کردی، من از آن دسته افرادی نیستم که غذا را زیاد بخورم و از آن لذت ببرم. زیرا از این کار ناخوشایندتر این است که هر لحظه باید به جایی بروم که در آن، چیزهایی را که هرگز ندیده‌ام ببینم، چیزهایی را که هرگز نشنیده‌ام بشنوم و چیزهایی را که هرگز بو نکرده‌ام ببویم.
حکما گفته اند: گرسنگی بیماریست در مزاج و شراب و طعام آن را ماده علاج نادان کسی است که خود را به اختیار بیمار سازد تا به اضطرار تیمار کند.
هوش مصنوعی: دانشمندان گفته‌اند که گرسنگی یک نوع بیماری در بدن است و خوردن مواد غذایی و نوشیدنی‌ها می‌تواند به درمان آن کمک کند. اما اگر کسی به‌طور عمدی خود را گرسنه کند، احمق است چرا که اینگونه به خود آسیب می‌زند و در نهایت به درمان نیاز پیدا می‌کند.
می کند کسب اشتها خواجه
تا به آن رخنه در مزاج کند
هوش مصنوعی: خواجه برای افزایش اشتهای خود تلاش می‌کند تا به آن راهی به مزاج خود پیدا کند.
وانگه آن رخنه را ز پخته و خام
هر چه یابد به آن علاج کند
هوش مصنوعی: سپس او هر چیزی را که از افراد با تجربه و نادان ببیند، برای درمان آن مشکل به کار می‌گیرد.
و اما آن ترکیب که فرمودی، مباشرت با زنان شعبه ایست از جنون از قاعده خرد دور است که خلیفه روی زمین پیش دخترکی به دو زانو درآید و چاپلوسی نماید.
هوش مصنوعی: ترکیبی که درباره آن صحبت کردی، به معنای نزدیک شدن به زنان است که نوعی از جنون به شمار می‌آید و از منطق دور است. اینکه خلیفه بر روی زمین در برابر یک دختر بچه به دو زانو بنشیند و او را احترام کند، نشان‌دهنده‌ی رفتار غیرعادی است.
ای زده لاف خرد چند به شهوت گیری
گیسوی شاهد و زنجیر جنون جنبانی
هوش مصنوعی: ای که به خاطر شهوت، از عقل و خرد خود به دیگران boasting می‌کنی، موهای معشوق و زنجیر جنون را رها کن و به خود بیا.
چه جنون باشد ازین بیش که پیش زنکی
بنشینی به سر زانو و کون جنبانی
هوش مصنوعی: چه جنونی است که باز هم اینقدر خود را تحقیر کنی و در حالی که به زانو نشسته‌ای، به کارهای بیهوده بپردازی؟