گنجور

بخش ۲۳

بشر حافی را - رحمة الله علیه - مریدی با وی گفت: چون نان به دست آورم نمی دانم که به کدام نان خورش خورم فرمود که نعمت عافیت را فرا یاد آر و آن را نان خورش خویش انگار.

چو نان خشک نهد پیش خویش ناداری
که روح را دهد از خوان فقر پرورشی
به نان خورش چو شود طبعش آن زمان مایل
چو ذکر عافیتش نیست هیچ نان خورشی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشر حافی را - رحمة الله علیه - مریدی با وی گفت: چون نان به دست آورم نمی دانم که به کدام نان خورش خورم فرمود که نعمت عافیت را فرا یاد آر و آن را نان خورش خویش انگار.
هوش مصنوعی: حضرت بشر حافی - رحمة الله علیه - یک بار به مریدش گفت: وقتی که نان به دست می‌آوری، نمی‌دانی کدام خورشت را بخوری. او فرمود: نعمت سلامتی را به یاد داشته باش و آن را به عنوان خورشت خودت در نظر بگیر.
چو نان خشک نهد پیش خویش ناداری
که روح را دهد از خوان فقر پرورشی
هوش مصنوعی: زمانی که فردی نادار و بی‌پول، نان خشکی را در مقابل خود می‌گذارد، روح‌اش پرورش می‌یابد و تغذیه می‌شود از آن خوان فقر و تنگدستی. این وضعیت می‌تواند به معنای رشد و تکامل روحی در شرایط سخت باشد.
به نان خورش چو شود طبعش آن زمان مایل
چو ذکر عافیتش نیست هیچ نان خورشی
هوش مصنوعی: زمانی که کسی به مزه نان و خورش علاقه‌مند می‌شود، در واقع به بهبود شرایط و عافیت خود می‌اندیشد، اما اگر صحبت از حال نیک و سلامت او نباشد، هیچ نوع نان و خورش هم او را جذب نمی‌کند.

خوانش ها

بخش ۲۳ به خوانش فاطمه زندی